غیر درسی

جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

1.4k موضوع ها 1.4m دیدگاه‌ها
  • هرچی تو دلته بریز بیرون 5

    900k
    85 رای ها
    900k دیدگاه‌ها
    1m بازدیدها

    همچین میگن کنکور آسونه قراره سخت بشه انگار نقل و نبات بوده این چند سال

    عزیز من بری سر جلسه کنکور به همین سادگی یادت میره دست چپتو بذاری یا راستتو اگه بار منفی چند میکروکولن بده
    یا چندمین حالت برانگیختگی میده یادت میره به علاوه یک کنی
    سوال فشار میده سطح مقطع رو یادت میره ضرب کنی
    میکرو میده نانو میخواد یادت میره
    گرم بر سانتی متر مکعب میده ولی اخر سر si میخواد تو چگالی
    صفحه اول جوری میده که میای بیرون میبینی عه اینو چرا ندیدم

    یه سوال طراح جوابشو نمیذاره تو گزینه ها سه بار حل میکنی میای بیرون اون تستو حذفش میکنه

    یهو سر مغناطیس یادت نمیاد تسلا چند گاوس بود

    یا سر پیدا کردن نیروی وارد بر سیم یادت میره متممشو بذاری تو فرمول

    کنکور اسونه موقعی که با دید بالا وارد شی و دونه دونه مینارو خنثی کنی

    وگرنه اینکه تو این چند سال بشینی و یکی با کت شلوار بیاد که 10 نفر پشت صحنه کلید زدن گفتن بگو بگه و بگی عه چه آسون

    کنکور سخته تو فیزیک
    منتها سر جلسه

  • | گالری روح نواز🫀✨ |

    935
    29 رای ها
    935 دیدگاه‌ها
    14k بازدیدها

    IMG_20240328_211348.jpg
    عیدی خاله سمیرام خیلی روح نوازه حیحی🥴❤️

  • هیولا

    3
    11 رای ها
    3 دیدگاه‌ها
    81 بازدیدها

    بخش اول
    اولین بار که دایی لامای مقدس را دیدم از من خواسته بودند تنها یک سوال از او بپرسم. اطرافیانش به من گفتند او میل دارد پیوسته توضیح دهد بنابراین هرکس حق دارد تنها یک سوال بپرسد.
    چون سوال اماده ای نداشتم سعی کردم ضروری ترین پرسش را دران لحظه داشته باشم : ((چگونه ذهنم را خاموش کنم؟))
    هدف از مصاحبه با دایی لاما نوشتن یک ستون برای مجله ای بود که دران از راه هایی برای زندگی بهتر صحبت میکردم.
    بیماری ناشی از اضطراب من را در شرایطی قرار داده بود که برای داشتن شغل عادی بیش از حد بیمار و برای داشتن شغلی درمان کننده بیش از حد آس و پاس بودم بنابرین شغلی را یافتم که میتوانست در درمان به من کمک کند.
    دایی لاما پاسخ میدهد:((بیهوده و نابخردانه است! به چنین چیزی نمیتوان رسید! اگر توانستید این کاررا انجام دهید عالی است اگر نه وقت خود را هدر داده اید.))
    ناراحت و مشوش آنجارا ترک میکنم اما چندروز بعد متوجه چیز دیگری میشوم.
    ایشان به من چنین پاسخی داده بودند :((تو درهمین حالتی که هستی خوبی.))
    شما ممکن است آشفته و مضطرب باشید، تا ساعت چهار صبح بیدار بمانید و برای هرچیزی خیلی خیلی تلاش کنید اما زندگی عالی را تجربه کنید.

    سال های طولانی هفته ای دوبار به دیدن چندین روانپزشک ، درمانگر و شفادهنده معنوی می رفتم. از هفده تا بیست و هشت سالگی داروهای ضدصرع ، ضداضطراب و روانپریشی را مصرف میکردم. روش های درمانی زیادی از جمله درمان رفتاری-شناختی، برنامه ریزی عصبی کلامی، هیپنوتیزم، تجزیه و تحلیل فرویدی، مربیگری معنوی و شن بازی را امتحان کردم. مدت ها درهای پولادین تنهایی مرا از جریان زندگی خارج کرده اند. مدرسه نرفته ام، دوبار دانشگاه را رها کردم، از شغلم استفعا داده ام و در مدت یکسال نتوانستم از خانه خارج شوم.
    اما در بیست و هفت سالگی تصمیم گرفتم مسیر خودم را بروم . بنابراین ارتباطم با اخرین روانپزشکم که مدت طولانی با او همکاری میکردم قطع کردم. شش ماه بعد تمام داروهایم را مصرف کرده بودم و تصمیم گرفتم دیگر نسخه هارا تکرار نکنم.

  • چالش 20 حقیقت

    منتقل شده
    1k
    100 رای ها
    1k دیدگاه‌ها
    58k بازدیدها

    سلام تقریبا خیلی وقت میگذره از زمانی که ۲۰ حقیقت اولمو نوشتم
    خب شروع میکنم

    در واقع نمیخواستم بنویسم یعنی شاید طوری که حس طومار نویسی نداشتم
    ۲.هویج خوشگلم(سارا) هویججج اما ۲ بار منشنم کرده واسه نوشتن دوباره و خب دیگه دوست نداشتم به حرفش گوش ندم💗
    ۳.خیلی تغییر کردم نسبت به قبل
    ۴.سال سختی رو گذروندم
    ۵.دیگه میتونم بگم واقعا قضاوت بقیه چیزی نیس که بخوام کل یا یه بخش بزرگی از زندگیمو بر اساسش پیش ببرم
    ۶.برخلاف گذشتم به خواب خیلی علاقه مندم مثل یه مکان فوق العاده امنه البته اگه کابوس خرابش نکنه!
    ۷.خیلی خوب متوجه این شدم که آدما میتونن مدت طولانی خودشون نباشن و فقط نقش بازی کنن و این دیدمو نسبت به خیلی چیزا عوض کرده
    ۸.همچنان بی تی اس رو دوست دارم طوری که همین الانم دلم براشون تنگ شده و دوست دارم کنکور بدم تا دوباره بتونم درست حسابی باهاشون وقت بگذرونم:)
    ۹.آدمی ام که خیلی سخت اعتماد میکنه و تصمیمش اینه دیگه اصلا اعتماد نکنه(بهترین تصمیم زندگیه حس میکنم چون حتی باعث میشه فقط به خودت تکیه داشته باشی و هر مسیری رو خودت تا تهش بری و دست آورداتو واسه خودت داشته باشی و + اون سر اعتمادت آسیبم نبینی)
    خدایا هنوز دهمیه؟😐😂
    ۱۰.رشته ی مورد علاقمو فهمیدم که چیه و دیگه با نگاهی که قبلا بهش نگاه میکردم نگاه نمی‌کنم الان حتی با فکر کردن بهش و تصور کردن خودم حین انجامش کلی ذوق میکنم✨
    ۱۱.خیلی وقته از خیلی چیزا خستم اما خداروشکر میکنم که امیدوار موندم و خداروشکر میکنم که خودشو به شکلای مختلف تو زندگیم نشون داد:)
    ۱۲.بالاخره تونستم مدرک یه کار هنری رو بگیرم کاری که واقعا میتونم بگم خیلی خیلی دوستش دارم^-^
    ۱۳.تو استایلم تازگیا از انتخاب چیزای جدید خوشم میاد
    ۱۴.ته ۲۰ حقیقت قبلی گفتم امیدوارم خوب تغییر کنم میتونم بگم تغییرات خوبی کردم!
    ۱۵.دکمه ی دیلیت آدما از زندگیم واسم به شکل عجیب غریبی فعاله....
    ۱۶.رنگ مورد علاقم هنوزم بنفشه💜
    ۱۷.دریا هنوزم جاییه که میشه باهاش به یه‌ پایان آبی قشنگ رسید🌊
    ۱۸.سهراب سپهری یکی از شاعرای خیلی خیلی مورد علاقمه وقتی شعراشو میخونم کلا تو یه دنیای دیگم💫
    ۱۹.اینو فهمیدم که بعضی چیزا واقعا ارزش ناراحتی ندارن و باید از ذهن با چوب گلف پرتشون کرد بیرون اونم به دور ترین نقطه ی ممکن!
    ۲۰.و آخریش یه تصمیمی تو ذهنمه که امیدوارم عملیش کنم...

    هویججج ممنون از دعوتت💙
    دعوت میکنم از Nasrinsani که اگه دوست داشتی بنویسی💕
    و
    نویسنده کوچولو (منتظرم از تورو بخونم)💙

  • شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم

    11k
    160 رای ها
    11k دیدگاه‌ها
    257k بازدیدها
  • 💫ترین های 1402❤️‍🔥

    104
    30 رای ها
    104 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها

    Infinitie. A 😂😂😂😔😔
    خجالتم نده😔😂

  • نوروز ۱۴۰۳❤️‍🔥

    395
    27 رای ها
    395 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها

    نویسنده کوچولو همچنین عید شما هم مبارک باشه🙏

  • طبیعت

    550
    42 رای ها
    550 دیدگاه‌ها
    8k بازدیدها

    IMG_20240328_014403_770.jpg

  • موسیقی کده🎵

    منتقل شده
    8k
    161 رای ها
    8k دیدگاه‌ها
    219k بازدیدها

    یه دیواره یه دیواره که یه عمر آزگاره
    اونورش همیشه بن بست، اینورش هیچی نداره
    یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدیم
    اینطرف ریشه نداریم، اونطرف ریشه بریدیم
    اگه از دیوار خونه چشممون جدا نمیشد
    یه درخت پیر انجیر همه چیز ما نمیشد
    بس که زندگی نکردیم وحشت از مردن نداریم
    ساعت ها جلو کشیدن، وقت غم خوردن نداریم
    برای اون یه وجب خاک همه دنیامونو دادیم
    ما برای بوی گندم خیلی چیزامونو دادیم
    هیشکی یادمون نداده خنده‌ی همو ببینیم
    این فقط درد وطن نیست، ما تو غربت هم همینیم
    اینور و اونور دیوار درد ما هنوز همونه
    آی شقایق ما جماعت دردمون از خودمونه
    تو همه خاطره هامون حق دشمن مرده باده
    حتی راه دشمنی رو هیشکی یادمون نداده
    یه دیواره یه دیواره که یه عمر آزگاره
    اونورش همیشه بن‌بست، اینورش هیچی نداره
    از عذاب این قبیله همون از هم بریدیم
    حس همخونی نداریم چون قبیله‌مونو دیدیم
    ما که تو زمزمه هامون هی به داد هم رسیدیم
    یکی یادمون بیاره کی به داد هم رسیدیم
    تو هجوم اینهمه حرف هر جوابی یه سقوطه
    تو بگو هر چی که میخوای، من که سنگرم سکوته

    Your browser does not support the audio element.

    Dariush & Faramarz Aslani - Divar

  • کاف‍ــه می‍ـــم♡

    5k
    104 رای ها
    5k دیدگاه‌ها
    85k بازدیدها
    گاهی‌نَه‌آشنا‌دَرد‌را‌می‌فَهمد
    نه‌حَتی‌صَمیمی‌ترین‌دوست
    گاهی‌باید‌تَنهایی‌دَرد‌را‌فَهمید
    تَنهایی‌خَلوت‌کرد‌،تَنهایی‌آرام‌شد
    وَتنها‌خُدا‌می‌داند
    چه‌می‌گُذرد‌دَر‌دِلت...❤️‍🩹🍂
  • ♥شعردانه♥

    منتقل شده
    9k
    93 رای ها
    9k دیدگاه‌ها
    355k بازدیدها

    یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
    محتاجِ برادران و خویشان نشوم
    بی منتِ خلقِ خود مرا روزی ده
    تا از درِ تو بر درِ ایشان نشوم

    ابوسعید ابوالخیر
  • فراموش شدگان جاودان

    16
    9 رای ها
    16 دیدگاه‌ها
    453 بازدیدها

    در جستجوی اریک

    اریک کانتونا (1966)
    اریک کانتونا در یکی از آن خانواده های طبقه ی کارگر در «مارسی» فرانسه به دنیا آمد. از آن خانواده های مهاجرِ مدیترانه ای... پدرش پرستار و مادرش خیاط بود... پدرش اهل ایتالیا بود و مادرش اسپانیایی اما بخاطر مکان تولدش برای تیم ملی فرانسه بازی کرد چون نمیخواست طیق انتظارات عمل کند... به قول خودش در دل خانواده ی کارگر، راز و رمز سختی پیدا کرد...

    وقتی وارد فوتبال شد دوست داشت مانند پدرش دروازبان شود اما وقتی مربیان متوجه بازی با پای بی نظیرش شدند پستِ او را به مهاجم تغییر دادند. یک بازیکن پر استعداد اما پر دردسر، مغرور اما متواضع، دوست داشتنی و در عین حال چندش... مربیان او را نمیخواستند... با هیچکس راه نمی آمد... طی 10 سال 8 بار تیم عوض کرد تا در نهایت به «لیدز» انگلستان پیوست. 26 ساله بود اما چون یکی از 13 خارجی لیگ انگلستان به شمار میرفت و حتی اصلیتش فرانسوی نبود، اوایل مورد غضب هواداران قرار میگرفت و توهین های نژاد پرستانه را تحمل می کرد اما هر بار که به عنوان یار تعویضی وارد زمین میشد موثر بود... در 32 بازی 14 گل زد که به عنوان بازیکنی که در ترکیب فیکس نیست، آمار خوبی بود... قهرمان لیگ شد اما طبق معمول اخلاق و رفتار هایش برای هر کسی غیر قابل تحمل بود. پس «لیدز» به هر دری زد تا او با بفروشد...

    با باشگاه لیورپول تماس گرفتند... «ما یه بازیکن فرانسوی داریم... از بهترین استعداد های قرنه اما یکم دردسر داره...» و مدام با جواب « نه ممنون ما دردسر نمیخوایم» مواجه می شدند... الماس را به باشگاه های مختلف پیشنهاد میدادند و آنها رد می کردند... در همین زمان «منچستر یونایتدِ فرگوسن» اوضاع خوبی را سپری نمیکرد... 26 سال بود که قهرمان لیگ نشده بودند و جایگاه فرگوسن نیز متزلزل بود تا اینکه مدیر باشگاه با «لیدز» تماس گرفت تا یک مدافع از آنها بخرد... «لیدز» جواب منفی به مدیر باشگاه داد. همان لحظه فرگوسن روی کاغذ نوشت «بپرس اوضاع کانتونا چطوره؟» و به مدیر باشگاه داد ... لیدز هم از خدا خواسته، اریک کانتونا را به قسمت 1 میلیون پوند به منچستر فروخت... فقط 1 میلیون پوند...
    منچستر با کانتونا زنده شد! طی 5 سال 4 بار قهرمان لیگ شدند ... هواداران، پرچم کشور فرانسه را روی صورتشان نقاشی میکردند و نام «کانتونا» را روی پیشانی هایشان می نوشتند... به قول فرگوسن « اگر یک بازیکن برای منچستر یونایتد ساخته شده باشه، اون کانتوناس... مردی که می ایسته... سینشو میاره جلو... و میپرسه من کانتونا هستم شما کی هستین؟» ... الکس فرگوسن راه و رمز رفتار کردن با کانتونا را یاد گرفته بود... عزیزدردانه اش بود. به او سخت نمیگرفت ولی میدانست که اریک خودش به خودش سخت میگیرد. مرد مغرور با همه ی بازیکنان برای فرگوسن فرق داشت... پادشاهی بود که تاج و تخت را به فرگوسن برگردانده بود... تا اینکه...

    25 ام ژانویه ی 1996 رسید... بازی منچستر با تیم «کریستال پالاس»... بازی گره خورده بود و بازیکنان آن بازی روان را به نمایش نمی گذاشتند، رقیب، مدام روی کانتونا خطا میکرد و عصبانیت او را برانگیخت تا اینکه طی یک صحنه کانتونا شروع کننده ی دعوا شد و داور او را از زمین اخراج کرد... اخراجِ اریک چیز عجیبی نبود اما وقتی داشت از زمین بیرون میرفت، یکی از هوادران خودی به سوی او فریاد زد «برگرد فرانسه، فرانسوی حرام زاده!» ... اریک با ضربه ای به سانِ کونگفو کار ها با لگد به سینه ی آن مرد زد و از زمین بیرون رفت... «رایان گیگز» میگوید « وقتی به رختکن رفتیم فرگوسن بطری ها و صندلی ها را میکَند و سمت ما پرتاب میکرد... تک تکمون رو فحش میداد اما وقتی به کانتونا رسید رو کرد بهش و گفت پسرم با این کار ها به جایی نمیرسی...» به 14 روز زندان محکوم شد و 1 سال دستش از فعالیت ورزشی کوتاه ماند... اما فرگوسن او را نگه داشت... این بار نوبت فرگوسن بود تا اریک را احیا کند! طی سالهای بعد بار ها از اریک پرسیدند که آیا از آن لگد پشیمانی؟ « نه... اگر دوباره بر میگشتم محکم تر میزدم... اون لگد تقصیر من نبود... پرنده های دریایی دنبالِ قایق ماهی گیر میرن تا شاید ماهی گیرشون بیاد... سزای اونا همچین عملیه...»

    اریک رفت و فرگوسن و هواداران منتظرش ماندند... بعد 1 سال به میادین برگشت و باز هم افتخار برای منچستر آفرید... با آن گلِ چیپ و شادی منحصر به فردِ بعد از آن... یقه هایش را بالا زد و به افق خیره شد... تا به بقیه بفهماند پادشاه کانتونا برگشته! اما در آخرِ همان سال باز هم با یک تصمیم عجیب همه را شگفت زده کرد! کانتونا در 30 سالگی بازنشسته شد! خودش گفت « دیگه توان این رو نداشتم که صبح ها زود پاشم و برم سر تمرین... نمیخواستم تاخیر کنم چون فرگوسن رو ناراحت میکردم... پس بهتره برم...» به تیزر های تبلیغاتی رفت و پس از آن بازیگر شد... با بازی های مصنوعی و لودگیِ مفرط از بازیگری هم کنار گذاشته شد. اما او یک شغل داشت... شغل او «کانتونا بودن» بود!

    image.png

    image.png

  • یه تیکه ترانه...

    9
    8 رای ها
    9 دیدگاه‌ها
    194 بازدیدها

    Your browser does not support the audio element.
    دوباره نخوابیدم افکار پریشون
    از در دوستی وارد میشن شب میزنن شبیخون
    با خودم درگیر دست به گریبون
    از آینده ناامیدم از گذشته پشیمون
    ولی چه میشه کرد
    صداهای تو سرم نمیشه قطع
    دیگه چشام نمیشه تر که بریزه اشک
    چرا آروم نمیشه درد
    بدنم یخ زده دستهام نمیشه لمس
    انگار چیزی که میخوام جلومه ولی بهش دست نمیشه زد
    دیگه خوشحال نمیشم هیچجا انگار راهم نمیدن
    پنجره نی که ماه و ببینم این درا باز نمیشن
    میخوام از درد داد بزنم زمینو گاز بگیرم
    شاید امشب میمیرم و فردا از نو زاده میشم
    فحش میدم که چرا
    هعیییی 🚶‍♂️

  • 🌛تولد شبیه مهر🌜

    103
    9 رای ها
    103 دیدگاه‌ها
    298 بازدیدها

    Sara_R
    آفرین😂

  • NEWS 😉

    138
    23 رای ها
    138 دیدگاه‌ها
    3k بازدیدها

    IMG_20240321_122013_144.jpg
    فرامرز اصلانی، خواننده ایرانی به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در ۶۹ سالگی درگذشت💔

  • ژنِستوری 🔞

    21
    19 رای ها
    21 دیدگاه‌ها
    869 بازدیدها

    Danial.al در ژنِستوری 🔞 گفته است:

    الان مورگان رو شکوندی کردی مور رایت ؟ ته خلاقیتت همین بود ؟

    عه حاجی این به ذهنم نرسیده بود :///
    چقدر تصادفی خلاقانه کار کردم

  • ساز کده 🎵🎸

    549
    45 رای ها
    549 دیدگاه‌ها
    11k بازدیدها

    IMG_20240314_164620_781.jpg
    امسال هم با تمام روزها ، خاطرات و اتفاقات خوب و بد به ایستگاه آخر رسید
    همه ما در طی سال روزهایی داشتیم که خاطره شد و روزهایی که فکر میکردیم دنیا به آخر رسیده ...
    همانطوری که تک تک ثانیه ها تبدیل به دقیقه و ساعت و روز میشن ، بالاخره روزها هم تبدیل به ماه و فصل و در نهایت یک سال کامل میشن
    عزیزانی از دست دادیم که امسال آخرین ایستگاه از سالهای مقرر سرنوشت و عمرشون بود
    بچه هایی به دنیا اومدن که در آینده وقتی میگن چند سالته ، جواب میدن متولد ۱۴۰۲ هستم ...
    عده ای اولین سال تحصیلی و برخی آخرین سال مدرسه رو تجربه کردن و ایضا در دانشگاه
    بعضیا سربازی رفتن و بعضی دیگه تشکیل خانواده دادن و زندگی شون رنگ و بوی تازه و متفاوتی پیدا کرد انتظارهای طولانی که امسال به وصال ختم شد
    در هر صورت با وجود تمام شیرینی ها و تلخی ها ، چون می گذرد خیالی نیست
    از درگاه خداوند عشق و امید ، خواستار سالی پر از سلامتی ، شادکامی ، رزق و روزی و فراوانی ، امنیت و عشق ، دوری از دروغ و خشکسالی برای وطن و تک تک عزیزان دل و سروران گرامی و هموطنان عزیزمون هستیم انشالله در پایان سال پیش رو ، خاطرات خوب بقدری برجسته و قوی باشند که تمام تلخی ها رو یکباره فراموش کنیم
    خدایا ...
    در این آخرین دقایق سال ، برای تمام ملت دوست داشتنی و بزرگوار ایران تمنای سالی پر از برکت و سلامتی و شادکامی و دلخوشی و عشق داریم

    خدایا ،  مردم نجیب ، مهربان و بی نظیر را با روزهای بهتر از این شاد کن
    خیلی بهتر ... خیلی خیلی بهتر ....

    .               🙏❤️🌺🙏❤️🌺

    ارادتمند و مخلص تمام عزیزان

    .              ❤️🌺❤️🌺❤️🌺❤️
    ــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ
    اما سراغ قطعه ی بسیار آرامش بخش بریم تقدیم حضورتون
    Your browser does not support the audio element.
    @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
    @فارغ-التحصیلان-آلاء

  • نگاهی دیگر به روزِ نو

    1
    12 رای ها
    1 دیدگاه‌ها
    119 بازدیدها

    سلام می کنم به همه شما بچه های عزیز 😃✋✨✨
    امیدوارم حالتون خوب باشه :)))
    .
    .
    .

    سال نو رو پیشاپیش به همه شما تبریک میگم.🌱🌱🌱

    آرزوی سالی پر از
    خیر🌹
    برکت🌼
    آرامش✨
    سلامتی🎉
    پیشرفت🌱
    و سودمند بودن✅

    رو براتون آرزومندم.
    .
    و امیدوارم بچه هایی که به شکل های مختلف مشغول کسب علم در زمینه های مختلف هستن، به سر منزل مقصود برسن و اون چیزی که میخوان و به خیر و صلاحشون هست براشون رقم بخوره.🌹🌹
    .
    .
    بچه ها✋✋
    امیدوارم توی این سالی که گذشت از روح خودمون غافل نشده باشیم و برنامه ای هم برای روح خودمون در سال آینده داشته باشیم.
    روح خیلی خیلی بیشتر از جسم نیازمند تربیت و بزرگ شدن داره. و اگر تصمیم به ساختن هر چه بهتر روح خودمون در سال آینده داشتیم، که به معنای واقعی عیدتون رو تبریک میگم😃✋🌼. اگر هم نه که، فقط دارم تموم شدن یک دور، گردش زمین به دور خورشید رو به اطلاعتون می رسونم. :)))
    .
    Artboard 1نوروز.jpg
    .
    .
    و فکر می کنم مهم ترین لازمه این، بررسی آنچه بر ما گذشته در سال پیش و یادآوری برخورد ما با اون ها هست.✨✨✨
    .

    ببینید👇

    در سالی که گذشت، چه دیدیم؟
    #دَرهم_است_سوا_نکنید
    ویدیو از sedkhareji
    .
    @دوازدهم
    @یازدهم
    @دهم
    @بچه-های-تجربی-کنکور-1403
    @فارغ-التحصیلان-آلاء

  • نوشته های با ارزش

    منتقل شده
    1k
    59 رای ها
    1k دیدگاه‌ها
    25k بازدیدها

    و کسانی هستند که می بخشند, واز رنج و لذت فارغ اند و سودای فضیلت و تقوا نیز در سر ندارند, همچون درخت عطر آگین که در دره ای دور, شمیم جان پرورش را به هر نفس به دست نسیم می سپارد. خداوند از دست های چنین بخشندگانی, با آدمیان سخن می گوید و از پشت چشم آنان بر زمین لبخند می زند.

    جبران خلیل جبران

  • خط خط یه گردو 😍❤

    357
    67 رای ها
    357 دیدگاه‌ها
    17k بازدیدها

    ۲۰۲۴۰۳۰۹_۲۲۰۳۵۴.jpg
    🦋