Skip to content

بحث آزاد

جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

3.8k موضوع ها 2.1m دیدگاه‌ها

زیر دسته‌بندی‌


  • 271 موضوع ها
    24k دیدگاه‌ها
    Z.nsZ

    jahad_121 ممنون
    چشم قابل نیستم اما دعاگویتان خواهم بود
    شما هم برای بنده دعا بفرمایید

  • جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

    1k موضوع ها
    2m دیدگاه‌ها
    z.eZ

    Aila
    می‌شود پرده چـشمم پَـر کاهی، گاهی
    دیده‌ام هردو جهان را به نگاهی‌، گاهی
    وادی عـشق بسی دور و دراز است ولی
    طی شود جـاده صدساله به آهی گاهی

  • 93 موضوع ها
    2k دیدگاه‌ها
    S

    این پست پاک شده !

  • اشتباهات طلایی؛ درس‌هایی که از سال قبل گرفتیم

    سنجاق شده
    7
    12 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    583 بازدیدها
    Kourosh MousaviK

    Your browser does not support the audio element.

  • نازترین جمله ی شما در مورد هر دبیر آلاء

    سنجاق شده منتقل شده
    328
    39 رای ها
    328 دیدگاه‌ها
    35k بازدیدها
    T

    ناز فقط کبریایی

  • چطوری با آلا آشنا شدید ؟؟ چند ساله ک با آلا درس میخونید ؟؟؟

    سنجاق شده منتقل شده
    133
    28 رای ها
    133 دیدگاه‌ها
    19k بازدیدها
    MeowsM

    Hamta Hashemi اوخی😢چشم😅👌🙏موفق باشی🌸🌼

  • ☆حامیان آلاء (خیرین کوچک)☆

    سنجاق شده منتقل شده
    218
    18 رای ها
    218 دیدگاه‌ها
    19k بازدیدها
    M.anM

    سلام به دوستان خوب آلایی
    سال گذشته فصل زمستون تقریبا ۳میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دونت ها و حمایت های شما دوستان به آلا بوده
    که تو فایل زیر می تونید ریز تراکنش ها رو ببینید
    0_1522168302657_Donate.pdf

    @خیرین-کوچک-دریا-دل
    @دانش-آموزان-آلاء

  • آموزش markdown و ارسال پست در انجمن

    سنجاق شده
    21
    14 رای ها
    21 دیدگاه‌ها
    8k بازدیدها
    بهارهب

    sohrab در آموزش markdown و ارسال پست در انجمن گفته است:

    بهاره این تاپی‌ک خیلی مفیده یه چیز هم من یاد بدم،
    یه عکس رو کپی کنی تو ادیتور انجمن ما (اونجایی که متن رو می نویسی و می خوای ارسال کنی ) می تونی راحت پیست کنی

    این امکان اونجایی خیلی کاربردی میشه که میشه sniping tools از یه قسمت صفحه عکس گرفت و بعد روی copy کلیک کرد و راحت تو انجمن past کردش.

    با سلام
    این نکته ای که آقا سهراب توضیح دادن واقعا جالبه سپاس فراوان من که اینو نمیدونستم! :smiling_face_with_open_mouth: امروز امتحان کردم !:face_savouring_delicious_food:
    با این کار دیگه وقتتون تلف نمیشه و لازم نیست عکسا و شات هایی که میگیرین رو سیو و سپس آپلود کنید یا از کدها استفاده کنید کافیه که copy کنید و تو ادیتور انجمن پیست کنید (ctrl +V).
    به نظرم به درد همه میخوره! @دانش-آموزان-آلاء
    هرچند کار ساده ایه ولی من فیلم گرفتم اگه طبق توضیحات متوجه نشدید فیلمو ببینید.
    http://s8.picofile.com/file/8336058484/Rec_0001.mp4.html

  • بیاین انگیزه بدین

    7
    2 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    235 بازدیدها
    MSinaM

    xanomi
    خب پس تنها چیزی که من میتونم به شما بگم اینه که ادامه بدید
    چه با انگیزه
    چه بدون انگیزه
    چه خوشحال
    چه ناراحت
    چه خسته
    به هرشکلی
    فقط ادامه بدین
    طبق برنامتون، طبق زمانی که مشخص کردید، بشینید پای کتابتون، حتی اگه چیزی نمیفهمید، حتی اگه بازدهیتون رسیده به ۱۰ درصد، بازم اون زمانی که باید رو بذارید.
    حتی ۳ درصد مفید بودن یک روزتون هم از هیچی بهتره...

  • از روزای اول دانشگاهت بگو 🙂

    215
    51 رای ها
    215 دیدگاه‌ها
    19k بازدیدها
    A

    سلام
    خب نوبت ماهم رسید😁
    یادش بخیر یه زمانی هی اینارو میخوندم تا ازش نتایج مفید استخراج کنم
    الانم تنها چیزی که از پستای قبلی یادمه، سوراخ سوراخ کردن مانکن یا دانشجو هاست😂😂
    خب اول بگم که خوابگاه ما نوک کوهه و تنها راه رفتن به در دانشگاه(یعنی خارج شدن از کلا محیط دانشگاه که به پردیس ارم معروفه، دانشگاه ما جای بزرگیه که چندتا کلاس و دانشکده و رسد خونه و استخر و زمین فوتبال و ...حدود یکی دو هزار خوابگاهی رو داخل خودش جا داده🤝)
    داشتم میگفتم😂
    تنها راه رفتن به دم در دانشگاه و خارج شدن از دانشگاه(ما مهندسی ها ۴ تا دانشکده داریم که هیچکدوم هم داخل دانشگاه نیست و مجبوریم بزنیم بیرون، سرویس هم تا اونجا نمیره و حدود ۲۰ الی ۲۵ دقیقه پیاده روی داریم، البته بعضی کلاسا داخل خود دانشگاه هست که اتوبوس تو فاصله رسوندن ما به در دانشگاه، یبار هم اونجا توقف داره)
    داشتم گفتم😂😂😂
    تنها راه رفتن به دم در دانشگاه اتوبوسه که هر ده دقیقه یبار یکی میره و میاد
    البته شب قبلش کل دانشگاهو گشتیم(و نابود هم شدم، هنوز پام درد میکنه، ۲ یا ۳ ساعتی درگیر بودیم پنج نفری)
    خب ما تو خوابگاه همگی مهندسی مکانیکیم ولی استادامون فرق داره
    یعنی بعضی کلاسا با یکی از بچها باهم میریم سر کلاس، یسری کلاسا با یکی دیگه میرم...
    امروز با یکی از بچها که صبح سرش خلوت بود سوار اتوبوس شدیم و با ۲۰ دقیقه پیاده روی، رفتیم دانشکده مکانیک تا مدارک تحویل بدیم
    مأمور تحویل که نیم ساعت دیر اومد، آخرشم قیافه اش اینجوری بود که «چی؟؟؟ ثبت نام؟؟؟ هان؟؟؟»
    :‌/
    1000023961.png
    بعد از ده دقیقه صحبت با همکاراش، گفت من اول باید برای بقیه انتخاب واحد کنم( که چند ساعت هم طول میکشه) بعدش کار ثبت نام شمارو راه میندازم
    هم اتاقی که همراهم بود گفت من ساعت ۹:۳۰ کلاس دارم، بیا برگردیم دانشگاه تا کارت دانشجویی بگیریم و از اونجا هم برم کلاسم
    خلاصه ۲۵ تا ۳۰ دقیقه ای طول کشید تا برگشتیم(سربالایی بود) و دیدیم اوه عجب صفیه برای کارت
    دیگه گفتم تو برو چون به کلاست نمیرسی، ولی خودم نیم ساعت اینا صف وایسادم و گرفتم🤝
    1000028366.jpg
    (اونم بعدا گرفت البته)
    خلاصه، سوار اتوبوس شدم و برگشتم بالا(خوابگاه) و دیدم فقط یکی از ما ۵ تا اونجاست(خوابگاه ۸ نفره است و هنوز ۳ نفر نیومده بودن)
    باهم دیگه هم باید یه ساعت دیگه میرفتیم کلاس فیزیک
    بهش گفتم بدو برو کارت بگیر و من تنها موندم و یه اتاق خالی🙂
    سریع تلفن و برداشتم و با خیال راحت همه زنگامو زدم
    (البته آنتن هی قطع و وصل میشد و پیرم کرد تا دو کلوم صحبت کنم:/)
    بعدش هم رفتیم کلاس فیزیک
    راهش چون داخل خود دانشگاه بود، نزدیک بود، هرچند من سوار سرویس شدم
    راستی جریان چیه ۹۹ درصد دانشجو های دختر عینک دارن؟ الکیه یا واقعیه؟😂😂
    رفتم یه جا نشستم، جلو روم حدود ۶ تا خانم کنار هم نشسته بودن
    همه شون هم عینک داشتن:/(نامردی نکنم، یکیشون رو ندیدیم نمیدونم عینک داشت یا نه)
    خلاصه این معلم فیزیک(بیشتر شبیه معلم بود تا استاد:/ الیته شاید وسط ترم عوض شه) اومد یکم حرف زد و رفرنس معرفی کرد و فصل اول فیزیک هالیدی رو توضیح داد که همون فصل اول فیزیک دهم بود
    بدون هیچ کم و کاستی:/
    بدون هیچ چیز اضافه ای:/
    یه چیز باحال که اتفاق افتاد، یهو یکی زیادی خودشو به عقب کش داد و صندلیش شکست😂😂😂
    نیم ساعت هم کلاسو زودتر تعطیل کرد که من کوبیدم برم کلاس طراحی صنعتی که ۴ ساعته
    از ساعت ۱۳ تا ۱۷
    خلاصه، پریدیم تو اتوبوس و رفتیم دم در دانشگاه(البته درستش اینه که «رفتم»، چون این واحد تنها بودم😂😐💔)
    توی سِس(ما به اتوماسیون آموزشی مون که میریم برنامه هارو میبینیم و اینا میگیم سس(sess)، که البته یکی از بهترینا از بین تمام دانشگاه های کشوره) نوشته بود محل برگزاری کلاس، مهندسی چهاره
    و زیرش هم زده بود داخل دانشکده مهندسی عمران
    آقا من رفتم ساختمون مهندسی ۲، گفتم دانشکده عمران کجاست؟ گفت اشتب زدی داداش، برو اونور خیابون:/
    حدود ۱۰ دقیقه ازم گرفت و رفتم اونجا دیدم در ورودی اصلی بستس:/
    اون دور و ور گشتم دیدم یه در دیگه بازه
    رفتم تو گفتم دانشکده عمران کجاست؟
    گفت همین ساختمون کنارت برو بالا
    رفتم بالا دیدم آقا خیلی خلوت و ساکت و سوت و کوره:/
    همینجور داشتم طبقه هارو میرفتم بالا دیدم یه دختر خانم که چادر هم میپوشید داشت با استادش صحبت میکرد و فقط صدای خنده دختره کل سالن رو برداشته بود😂😂
    رفتم تو گفتم سالن رسم فنی اینجاست؟
    گفت نه داداچ اشتب زدی:/:/:/
    گفتم آدرسش رو زده اینجا که
    خود دختره هم وارد بحث شد و داشت راهنمایی میکرد
    البته داخل یه فضای خیلی دوستانه و محترمانه همگی باهم صحبت میکردیم، چیزی که برام یکم عجیب و جالب بود، این قدر حوصله داشتن رو تو اون شرایط اصلا انتظار ندشتم، مخصوصا اینکه تازه پریده بودم وسط صحبتشون
    خلاصه همینطوری حرف زدیم و دختره آخرش گفت اینجا مهندسی ۱ هست
    یه مهندسی ۲ هم دارم و یه مهندسی مکانیک که داخلش مهندسی های ۳ و ۴ هم هست
    گفت آدرس کلاست درواقع مهندسی چهاره(راست میگفت تو سس هم نوشته بود) که یعنی دانشکده مکانیک
    با یه بغضی به دوتاشون نگاه کردم و گفتم من تازه با بدبختی و پا درد رسیدم اینجا😭
    (سوزش شدید هم داشت پاهام و راه رفتن خیلی طاقت فرسا بود برام)
    1000026794.jpg
    خلاصه رفتم دانشکده مکانیک
    و دیدم بعله
    درش بستس:/
    یه در ورودی گنده که صبح برای تحویل مدارک باز بود، الان به کل بسته بود:/
    همینطوری حیرون و ویرون، برنامه «نشان» رو باز کردم و دیدم از مهندسی ۲ که کنار همین دانشکده مکانیک بود، میتونم برم مهندسی ۴(همون دانشکده مکانیک)
    البته مهندسی ۴ خودش به تنهایی دانشکده مکانیکه
    ولی مهندسی ۲ متشکل از چندین تا کلاسه، مثل دانشکده کامپیوتر
    خلاصه
    چون داشت دیرم میشد، سریع سریع رفتم داخل
    چون صبح یبار اونجا بودم، کلاس رسم فنی رو میدونستم کجاست
    سریع رفتم تو دیدم استاد نشسته:/
    خیلی هم جوون بود
    دو نفر دیگه هم کنارش بودن که مثل استاد بودن
    بعد فهمیدم درواقع اونا تیچر اسیستنس(TA) یا دستیار استاد بودن، ما معمولا اینجا میگیم TA
    یکم گذشت که بهم گفت فیوز پروژکتور بزن
    بعدش گفت که رشته خیلی سخت و دانشگاه سختی رو انتخاب کردین(البته دوتاشون خیلی کنار هم حرف میزدن و اصلا به هم مهلت نمیدادن، این حرفش تموم میشد اون یکی درجا حرف میزد)
    نفسم گرفت چقدر تایپ کردم😂😂
    آره همینجوری داشت اینارو میگفت، یهو یه کتاب انگلیسی نشون داد که البته ربطی به نقشه کشی نداشت(در کمال تعجب:/) و گفت این کتاب زمانی که ما این درسو میخوندیم آلمانی بود و شما خیلی خوش شانسید که الان انگلیسی اش هست
    بعد گفت شاید یکی دو هفته اول آسون بگیریم(درواقع منظورش این بود استاد آسون بگیره)، ولی تدریس کاملا به زبان انگلیسیه
    گفت باید زبان آلمانیتون هم فول باشه برای یسری کتابای دیگه
    باید حتما همین رفرنس انگلیسی رو بخرین(قیمت رفرنس خیلی بالاست، نسخه های فیزیکی بعضی وقتا به ۱ میلیون هم میرسه) و اگه زبانتون هم خوب نیست مشکل خودتونه، استاد کاملا انگلیسی درس میده و شما باید برید کلاس زبان
    یهو یکی از ته کلاس داد زد گفت «چخبره بابا مثلا اینجا دانشگاه شیرازه» و با حالت عصبانی رفت بیرون
    همینجوری داشتن خزعبل میبافتن که یه حسی بهم کفت سرکاریه:/
    همین که گفت تدریس انگلیسیه فهمیدم سرکاریه چون هیچ استادی حق نداره به غیر از زبان فارسی درس بده(شاید رشته زبان انگلیسی متفاوت باشه، نمیدونم)
    و حدسمم درست بود😂
    یهو استاد اومد و گفتش که ما یه رسمی داریم برای ترم اولی های هرسال، که ترم بالایی ها میان ادای استاد در میارن و اینجوری بهتون خوش آمد میگیم😂
    البته خود استاد در جریان هیچکدوم از این چرت و پرتا نبود و اصلا نمیدونست اونی که یهو اعتراض کرد و زد بیرون هم جزء گروه این ترم بالاییا بوده😂😂
    تازه یکی هم تمام ماجرا رو فیلم گرفت:/
    انصافا استاد خیلی باحالی داشتیم
    خیلی باحال و با شوخی درس میداد
    مثلا یهو وسط کلاس بلند دست میزد میگفت خوابتون نبره
    بعد بلافاصله میگفت خب چندبار دست زدم؟
    خلاصه کلاس خیلی خوبی بود و دیگه نمیشه کامل کلاسو توضیح بدم😂
    بعدش هم خسته و کوفته برگشتم خوابگاه (سوزش پام وحشتناک زیاد شده بود اصلا با بدبختی راه میرفتم، برای اینکه کمتر بسوزه مجبور بودم یکم بین پاهام فاصله بدم که شبیه پنگوئن ها شده بودم)
    یه دوش گرفتم و دیگه کار خاصی نداشتم
    و حقیقتا دیگه حوصله ام نمیشه توضیح بدم هم اتاقی شیشم کی و چطوری اومد:/
    ممنون که تا اینجا خوندین😁🤝
    بخدا فوشت میدم اگه همه شو نخونده باشی و درجا اومده باشی آخر متن:/😂😂
    شوخی میکنم راحت باش🤝🌺🎌
    اینم روز اول دانشگاه من بود🤝👌🏻👍🏻
    این عکسم برای شمایی که همت کردی و تا تهش خوندی😂
    1000027104.jpg
    خب و اینام چندتا عکس از ویو خوابگاهمون
    1000029898.jpg 1000029881.jpg 1000029934.jpg
    بچهای ۱۴۰۳
    بچهای ۱۴۰۴
    و ورودی های بعد تر از اون
    منتظرم🙂

  • سال بعد این موقع کجائیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    119
    12 رای ها
    119 دیدگاه‌ها
    9k بازدیدها
    AquaA

    yeganeh_mk
    دانشجوی دانشگاه شریف اگه خدا بخواد

  • کتابخانه رنگی

    منتقل شده
    414
    90 رای ها
    414 دیدگاه‌ها
    18k بازدیدها
    jahad.20J

    IMG_20241017_215938_796.jpg

    پشت درهای بهشت
    روایتی از جوانی به نام موقع در آستانه ی واقعه ی کربلا
    در چنگال زور پدر برای سرباز عُبیدالله شدن و دل در گروی حسین داشتن 🧡

  • روز دختر

    149
    31 رای ها
    149 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    Matin Mousavi 1M

    تبریک به همه دخترا🌹🌹

  • سوالات سرنوشت ساز

    3
    7 رای ها
    3 دیدگاه‌ها
    364 بازدیدها
    AquaA

    چرا به این تاپیک کم توجهی میکنید

  • این فیلمو ببین

    15
    1 رای ها
    15 دیدگاه‌ها
    417 بازدیدها
    xanomiX

    خلاصه هر طور میخای ثابت کنی که این دختر بی عرضه س وگرنه شرایط عالیه
    خوبه

  • 👣ردپا👣

    147
    41 رای ها
    147 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    M

    Screenshot 2024-09-12 173410.png

  • خــــــــــودنویس

    2k
    89 رای ها
    2k دیدگاه‌ها
    72k بازدیدها
    پرستو باباییپ

    حالا اینجا نشسته ام ..در میان هیاهوی ناباورانه ی ذهنم ..
    از دخترک درونم می پرسی ؟خوب است ..
    شاید این دفعه دیگر تمام تلاشش رو کرده بود
    این دفعه اما خسته بود ،خسته تر از قبل
    از ضرب آهنگ قلبش می پرسی ؟شاید این دفعه به تقلای ماندن ..آری ..همین است
    به تقلای ماندن
    حالا اما او از پسِ صبر ها برگشته ،آنچنان صبور و قوی که حتی در مخیله‌ اش نمی گنجند این همه صبر ..

    راستی(:
    خواستم بگویم شاید همه چیز خوب که نه ..ولی قابل تحمل است
    صبر برایش عجیب تنها راه شده
    پیش پایش دریچه ای پیدا نیست ..از کجا معلوم ؟!شاید چند قدم آن طرف تر

  • جملات ناب

    38
    7 رای ها
    38 دیدگاه‌ها
    246 بازدیدها
    Matin Mousavi 1M

    همیشه اخر همه ی چیز

    خوب میشه اگه نشد

    هنوز اخرش نرسیده…

    چاپلین

  • خاطره بازی🎈

    60
    24 رای ها
    60 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    S

    IMG_20240803_022914_955.jpg
    یه بار اتاق رزرو کرده بودیم
    بعد خود کافه آهنگ فرانسوی گذاشته بود آندیا در رو بست ما هم آهنگ های فتانه گوش دادیم هم نامهربونه هم آفت جونه...😂😂😂

  • @Silver.ek

    1
    0 رای ها
    1 دیدگاه‌ها
    36 بازدیدها
    IIAIII

    @Silver.ek
    سلام. یه سری سوال قبل از کنکورم پرسیدی توی چت ولی جواب ندادم. از لحاظ روحی اوکی نبودم اون موقع. الان بیکارم میخوای بیا جواب بدم. الان نگاه کردم دیدم از چت دونفره خارج شدی. نمیدونستمم چطوری بیارمت تو چت

  • موضوع حذف شده است!

    5
    5 رای ها
    5 دیدگاه‌ها
    36 بازدیدها
  • موضوع حذف شده است!

    61
    14 رای ها
    61 دیدگاه‌ها
    244 بازدیدها
  • برگ انجیر.... ☘🍀🌿

    77
    15 رای ها
    77 دیدگاه‌ها
    543 بازدیدها
    ______

    IMG_20240613_003111_440.jpg