هدفی که دیگران براش ارزش قائل نیستن....
-
هممون یه اهدافی داریم و داشتیم که برای هیچ کس قابل احترام نبوده(یعنی بوده هااا ولی مسخره شدیم که ما نمیتونیم به این هدفمون برسیم.....)اما خودمون یه چیزی از درون بهمون میگه که ما میتونیم....مامیتونیم به هدفمون برسیم هرچقدرم که از دنیای واقعی ما فاصله داشته باشه.....واین باعث شده هدف هامون رو به کسی نگیم تا خدایی ناکرده مسخرمون کننو بهمون بخندن.....اما تو این مدتی که توی جمع شما آلایی های گل بودم دیدم که همه برای هدف والا تلاش میکنن و مسخره ای درکار نیست چون همه باور دارن که خواهند تونست.........
از آلایی های گل خواهش میکنم اگه هدفی داشتیدو این مشکلات براتون پیش اومده و بهش غلبه کردید (باذکر هدفتون)و کسانی که هدف دارن و اینطور مسخره میشن از مشکل و هدفشون بگن تا حداقل یه جای دلمون قرص باشه که من نوعی تنها کسی نیستم که هدف والایی داره......
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@همیار
@ناظم .
@ادمین
@ -
خب من اول راهنمایی بودم که تصمیم گرفتم برم کلاس دفاع شخصی
خانواده بزرگ ما یعنی همون فامیل عزیز تعداد پسر ها به دختر ها داخلش غالبه و عموما تمسخر میشدم اون اولا
چون که میگفتن دختر رو چه به ورزش رزمی
حتی یادمه سر اسم دفاع شخصی داشتن مسخرم میکردن که برو دفاع دسته جمعی
ولی خب من تصمیم گرفتم هر جور شده برم
شروع کردم به ورزش کردن میرفتم باشگاه و کلا به حرف کسی کار نداشته ام
کلاس اول راهنمایی خیلی چاق بودم 10 کیلو اضافه وزن داشتم
ولی تصمیم گرفتم ورزش کنم و ورزش
هر روز باشگاه بودم و تونستم تو ی ماه کمربند زرد رو بگیرم
البته بازم کسی قبولم نداشت چون پسرخاله هام کمربند مشکی کاراته داشتن
میگفتن استادت دلش سوخته؟
من رو سلاح خوب تمرکز کردم
نانچیکو رو خوب یاد گرفته بودم استادمون با دوتا از ارشد ها که کمربند سبز و آبی داشتن منو فرستاد مسابقه استانی هنرهای فردی
(روال کمربند ها اینطوره که زرد نارنجی سبز بنفش آبی قهوه ای مشکی تو سبک فول کنگ فو)
خب من میگفتم اونا کمربند قهوه ای دارن مطمعنا کم کمش ازمن 1 سال بیشتر سلاح کار کردن
اونام زیاد قبولم نداشتن
استادم هم گفت میفرستمت که یکم ترست بریزه از اجرا(استادم هم قبولم نداشت)
یادمه رفتم تو مسابقات و جوری اجرا کردم که اول شدم:)
و خب اون دوتا اارشد مقام نیاوردن
استادمون کم کم روم حساب باز کرد تو ی سال تونستم سه تا کمربند بگیرم و برم مسابقات
دیگه برام مهم نبود که جایزه هامو به پسر خاله هام نشون بدم دیگه حتی تحسین هاشون برام ارزشی نداشت من دنبال کمربند مشکی و مسابقات کشوری بودم
ی تیم نمایشی داشتیم که ی سناریوی مبارزه ساختگی ترتیب میداد و اجرا میکرد
منم جزوه به اصطلاح کتک خورا بودم دوتا لیدر داشتیم که باید دفاع میکردن تیممون هفت نفره بود
هر روز دو ساعت تمرین میکردیم مشکل اصلی تایم بود و باید تو 5 دقیقه تموم میشد وگرنه حذف میشدیم
بعدم که حرکات باید انقد طبیعی درمیومد که مبارزه قشنگ بشه
یادمه آنقدر تمرین میکردیم که من وقتی میومدم خونه پاهام از ضعف و خستگی میلرزید
ولی اون خستگی بهم کیف میداد بهترین حس رو داشتم از خودم راضی بودم بی نهایت
رفتیم و روز اجرا بهترین روز واسم بود کلی گروه اومده بودن و نوبت ما شد
رفتیم تو زمین و من نفهمیدم کی سوت رو زدن و کی تموم شد
ولی وقتی اومدم بیرون ی تبخال بدی زدم تازه فهمیدم چقدر استرس داشتم ولی خداروشکرررررر زحمات تیم از بین نرفت و اول شدیم:)
کمربند مشکی رو هم گرفتم بالاخره و دیگه به خاطر ی آسیب دیدگی تو ناحیه ی فک چشم پدر و مادرم ترسید و نزاشتن ادامه بدم:)
ولی از خودم راضی ام که تونستم به رشته مورد علاقم تو ورزش برسم:)- ببخشید خیلی طولانی شد
-
بخوام از خودم بگم حرف زیاد دارم....خیلی اوقات مسخرم کردن......(تقریبا همیشه که این چه کاریه ک تو میکنیو......)خلاصه تواین اوقات کر شده بودم..........امیدوارم الان که یه هدف سخت و همچنین مهمممممممم درکل زندگیم یعنی جراح شدن رو دارم بهش برسم.......از مسخره کردنایی که تا الان درمورد انتخاب هدفم شنیدم هیچی براتون نگم،ناامید میشید!!!!!ولی خداییش انگار بهم الهام شده که به هدفم میرسممم ......امیدوارم همونطور که من انقد مسمم برای رسیدن به هدفم هستم شماهم همونطور مسمم برای رسیدن به اهدافتون باشید....
یاحق -
من وقتي عكس شهيد سردار سليماني رو بالاي سايت آلا ديدم فهميدم اينجا با بقيه جاها فرق ميكنه الان هم واسه كمك كردن به همديگه اينجام و هدفم اينه كه تا جايي كه در توانم هست دست بقيه رو بگيرم تا شبيه الگوم شهيد سليماني شم. پس حواسم هست كه اينجارو با جاهاي ديگه اشتباه نگيرم و حواسم هست كه آلا يك انجمن درسيه نه تفريحي و ...
-
Zaraa در هدفی که دیگران براش ارزش قائل نیستن.... گفته است:
هممون یه اهدافی داریم و داشتیم که برای هیچ کس قابل احترام نبوده(یعنی بوده هااا ولی مسخره شدیم که ما نمیتونیم به این هدفمون برسیم.....)اما خودمون یه چیزی از درون بهمون میگه که ما میتونیم....مامیتونیم به هدفمون برسیم هرچقدرم که از دنیای واقعی ما فاصله داشته باشه.....واین باعث شده هدف هامون رو به کسی نگیم تا خدایی ناکرده مسخرمون کننو بهمون بخندن.....اما تو این مدتی که توی جمع شما آلایی های گل بودم دیدم که همه برای هدف والا تلاش میکنن و مسخره ای درکار نیست چون همه باور دارن که خواهند تونست.........
از آلایی های گل خواهش میکنم اگه هدفی داشتیدو این مشکلات براتون پیش اومده و بهش غلبه کردید (باذکر هدفتون)و کسانی که هدف دارن و اینطور مسخره میشن از مشکل و هدفشون بگن تا حداقل یه جای دلمون قرص باشه که من نوعی تنها کسی نیستم که هدف والایی داره......
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@همیار
@ناظم .
@ادمین
@به نظرم این تاپیک ارزشش رو داره که با نظراتتون مزین شه
@انسانیا
@تجربیا
@ریاضیا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@رتبه-های-انجمن-آلاء