هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
Hamed.s
سلااام
که اصلا عاااالیم... همه چی آرومه منم چقدر خوشحالم
خوبین شما؟
نه دیگه درد همینه که تا قبل امتحان باید حتما بخوابم(یعنی درسم با فاصله تموم می شه) بعد از اونو بیدار شدنه داستانه.... تویوم قاباخدا -
Hamed.s والا یه چند نفریو به قتل رسوندم یکیش گندش درومده اونو برام درست کن
Michael Vey
خب اوضاع وخیم شد
حاجی جلو جمع اعتراف کردی که
کار رو خراب کردین
️
حالا بیا جمع اش کن -
-
اینجوری که همه بعد ادبیات محو شدن من دارم به خودم شک میکنم
ولی بی خبری خوش خبریه -
بنظرم سوالا خوب بود
به جز دو سه تا بقیه اوکی بود
اون وابسته وابسته تهش خِر منو گرفت
بعدشم فهمیدم شب قبل امتحان اصلا نباید بیام انجمن
چون هرچی خوندم یادم میره -
اینم بماند که دیروز با دوستام درس خوندم
انقدر تو کتابخونه سر و صدا کردیم
اینم فهمیدم با یکی درس خوندن خیلی روی یادگیریم تاثیر داره ای کاش میشد همیشه با یکی درس خوند -
اینجوری که همه بعد ادبیات محو شدن من دارم به خودم شک میکنم
ولی بی خبری خوش خبریهGharibe Gomnam یه طوری ریدم که فقط سکوت میکنم سکوت
-
اینم بماند که دیروز با دوستام درس خوندم
انقدر تو کتابخونه سر و صدا کردیم
اینم فهمیدم با یکی درس خوندن خیلی روی یادگیریم تاثیر داره ای کاش میشد همیشه با یکی درس خوندGharibe Gomnam من برعکس توعم
-
یکی از دوستام از امتحان اومد بیرون خراب کرده بود
بهش میگم اگه یه درصد امسال اونی که نخواستی نشد چیکار میکنی؟
میگه یه بنر بزرگ میچسبونم رو در همین مدرسه که حدیثه دنبال شوهر میگردد -
بعد با یکی از دوستام مسیر خونمون یکی بود تو راه تاریخ ادبیات میخوندم
بعد اون میگفت اینجا چرا همه محمدن
هرچی میگفتم میگفت دیدی دیدی همش محمد اصلا هرچی هرکتابی گذاشتن جلوت یادت نیومد یه محمد بنویس حتما نمره میگیری
محمدرضا
محمدعلی
محمد بهمن
و... -
یکی از دوستام از امتحان اومد بیرون خراب کرده بود
بهش میگم اگه یه درصد امسال اونی که نخواستی نشد چیکار میکنی؟
میگه یه بنر بزرگ میچسبونم رو در همین مدرسه که حدیثه دنبال شوهر میگرددGharibe Gomnam واقعا پلن اول و اخر . با این اوضاع ایکیوم ازدواجم نمیتونم بکنم
-
اونی که مشتی بی خبر بود داشتیم جوابارو چک میکردیم یکی زد نهاد یکی مفعول بعد من میگفتم بدل
خداروشکر بدل بود -
@Yuqi
من سر دینی خیلی غصه خوردم
خیلی خیلی خیلی
بعد به خودم گفتم ته ته ته تهش اینه که نمیشه از این بدتر نداریم که
انقدر استرس داشتم سر دینی برگه اومد جلوم هرچی نفس عمیق میکشیدم نمیتونستم خودمو اروم کنم
یه لیوان اب برام اوردن بازم اروم نشدم
ولی امروز برگه اومد
به خودم گفتم جهنم هرچی شد شد
اگرم نشد بعد کنکور تصمیم میگیریم چه غلطی کنم