هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Anzw 18
ما هم قرار بود بریم ترکیه خواهر.
هعی. -
S.daniyal hosseiny
بله اخوی... چه خوب که تا دور نشده بودید برگشتیدAnzw 18
ان الله مع التوابین خواهر -
S.daniyal hosseiny
جدی قرار بود...
بعدشم حتی خواستیم بریم مشهد
نشستیم حساب کتاب کردیم دیدیم برا هیچ کدوم پول نداریم
Anzw 18
ما حتی اینقدر پول نداریم که حساب کتاب کنیم. مشخصه. -
Nilay به صورت رگباری داره میاد بالا
-
Anzw 18
ما حتی اینقدر پول نداریم که حساب کتاب کنیم. مشخصه. -
دوباره یادم افتاد که هفت اقلیم پمپ بنزین شد
-
این پست پاک شده!
-
S.daniyal hosseiny
روزگار دشواریست...Anzw 18
«کو ستارهی بختِ مُو؟
ای روزگارِ سختِ مُو...» -
واقعا چرا غزلسرای معاصر باید زندگی رو رها کنه و درمورد حلزون بنویسه؟
اینقدر هیچی توی دنیا ندیده؟ اینقدر هیچی توی دنیا نیست؟ در حیرتم. -
اسم چی رو میذارن نوآوری؟ مزخرف نو گفتن؟
-
واقعا چرا غزلسرای معاصر باید زندگی رو رها کنه و درمورد حلزون بنویسه؟
اینقدر هیچی توی دنیا ندیده؟ اینقدر هیچی توی دنیا نیست؟ در حیرتم. -
این حجم از چندگانگی مسئله و ذهنیت و ماهیت رو شاعر معاصر امروز چجوری میتونه نادیده بگیره...؟
توی هر مسئلهٔ سادهای هزاران مسئلهٔ پیچیده وجود داره که تمامش برای یه شاعر عرصهست... -
S.daniyal hosseiny
شاید می خواسته بگه من خیلی ریزبینم و از چیزایی که شما بهش توجه نمی کنید من شعر می نویسمAnzw 18
خیلی چیزها وجود دارن که کسی درموردشون شعر ننوشته. مثل میز اتاق من و چیزایی که روشه. سطل زباله. چاه دستشویی. انباری ته راهرو.
آیا لزومی داره درموردشون شعر بنویسیم؟! -
Anzw 18
خیلی چیزها وجود دارن که کسی درموردشون شعر ننوشته. مثل میز اتاق من و چیزایی که روشه. سطل زباله. چاه دستشویی. انباری ته راهرو.
آیا لزومی داره درموردشون شعر بنویسیم؟! -
در انباری خانهٔ ما دریست
که از نسل چندین و چند من است
دری که صدا میدهد قیژقیژ
که محتاج تنها کمی روغن است -
برم چاپش کنم
-
تازه من گل هم نمیکشم
-
اینقدر این عرصه وسیعه، این زبان پارسی عجیبه و هررررربار توش پررررررر از شگفتیه که اصن من خودم هرروز چیز جدیدی برای گفتن و دیدن و فهمیدن دارم. به خدا درک نمیکنم وضعیت شعری امروزو...
شعردانه
|


