هرچی تودلته بریز بیرون7
-
zeinab dehghani کارشناسی علم و صنعت بودید یا درخواست دادید قبول کردن ؟
mahdi.ek در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
zeinab dehghani کارشناسی علم و صنعت بودید یا درخواست دادید قبول کردن ؟
سلام
نه من برای کارشناسی اونجا نبودم
برای ارشد از طریق گزینش استعداد درخشان اومدم. -
zeinab dehghani بهت تبریک میگم استعداد درخشان


یه مهاجرت جدید ، فکر کنم تو دائم السفری
برای منی که حافظ وار از شیرازم بیرون نرفتم خیلی متفاوته
انگار خیلی از قدیمی ها بعد مدتها یه مقطع جدید را شروع کردن و یه سری زدن
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
لیکن بسوخت جانم در کسب این فضائل
از دوستات خبری نداری؟ یکهو از قدیم یاد میترا افتادم
فقط یه اسم انگار یادم مونده...z Gheibi در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
zeinab dehghani بهت تبریک میگم استعداد درخشان


یه مهاجرت جدید ، فکر کنم تو دائم السفری
آره واقعا ...
همش یه صدایی از درونم میاد که همینو میگهبرای منی که حافظ وار از شیرازم بیرون نرفتم خیلی متفاوته
این حالت هم محاسن خودشو داره
هرچند یکسری چالش ها رو ندارن ولی ثُبات داره و این خیلی جاها ارزشمندیانگار خیلی از قدیمی ها بعد مدتها یه مقطع جدید را شروع کردن و یه سری زدن
خاطرات هیچوقت پاک نمیشن
و به قوای آدم همیشه به اصل خودش برمیگرده
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
لیکن بسوخت جانم در کسب این فضائل
از دوستات خبری نداری؟ یکهو از قدیم یاد میترا افتادم
فقط یه اسم انگار یادم مونده...از دوستام هم کم و بیش با بعضیهاشون در ارتباطم هنوز و نگه داشتیم ارتباط مون رو بیرون از آلا
اتفاقا میترا رو هم باهاش در ارتباطم
الان اکانتش اینجا اینه: نقطه -
هر نکتهای که گفتم در وصفِ آن شَمایل
هر کو شنید گفتا «لِلّهِ دَرُّ قائل»تحصیلِ عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسبِ این فضایلحَلّاج بر سرِ دار این نکته خوش سُراید
«از شافعی نپرسند امثالِ این مسائل»گفتم که «کِی ببخشی بر جانِ ناتوانم؟»
گفت «آن زمان که نَبْوَد جان در میانه حائل»دل دادهام به یاری، شوخی، کَشی، نگاری
مَرضیّةُ السَجایا مَحمودَةُ الخَصائلدر عینِ گوشهگیری بودم چو چشمِ مستت
و اکنون شدم به مستان چون ابرویِ تو مایلاز آبِ دیده صد رَه طوفانِ نوح دیدم
وز لوحِ سینه نقشت هرگز نگشت زایلای دوست دستِ حافظ تَعویذِ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت حَمایلـ حافظ
پ.ن: شعر قشنگی بود خانم دکتر


-
قبلاً واقعا همینجوری برای اینکه وقتم پِرت نشه میرفتم کتابخونه و بدون گذراندن اون تایم و ساعت مطالعه، از پس درسا و مطالبش برمیومدم
ولی حالا نه.. کلی وقت میزارم و عقبم -
سر کلاسها احساس انزجار خالص به خودم دارم از شدت فهمیدن ولی متوجه و لمس نکردن دروس
-
یکی از مهمترین چیزهایی که توی سرم میاد و هل میده منو تا ول نکنم، این بوده که این همه آدم قبل از من تونستن از پس اینا بربیان و کلی آدم بعد من هم میتونن..
پس من چرا نتونم؟!هرچند این وسط زیر غلتک به و لهیده میشم
-
ویو سالن مطالعه اینجا هم کمی مثه دانشگاه قبلیه
ولی با تفاوت ارتفاع کمتر و هوای کثیف -
از صبح فقط آهنگی که نارسیس فرستاده رو دارم گوش میدم و میدونی چیه؟
درود بر قفلی آهنگ جدید
بعد از مدتها -
به خودم گفته بودم تا ۹ تو انجمن و بعد میرم پای DSP
ولی حالا ۹ شده و هنوز اینجام
و حس روزای کنکور که انگار آدم باید با پای خودش بره توی شکنجهگاه -
از سری تجربیاتی که بهش اشاره نکردم
پوششه
این لعنتی تو پاییز واقعا مشکله
هرچی میپوشید اشتباست
و بنظر شخصی خودم بهترین حالت برا دانشگاه سویشرت هست
هرچند هیچوقت خودم عملی نکردمش
-
از سری تجربیات دیگه که واقعا مرتبط با هنر ظریف آگاهی خود افراد هست، تغذیه درست برداشتن برای دانشگاست
فکر نکن اون سلف کفایت میکنه
باید حتما چیزی تو کیفت داشته باشی
حالا اون چیز بستگی به سلیقه و نوع کیف و پولته
ولیخب چیزی که در هر حالت میگم حتما داشته باشین و هربار استفاده کردین، دعای خیر به من کنید، آدامسه

-
از تجربیات دیگه هم اینه که حتما موقع خرید لپ تاب به وزنش دقت کنید
-
جدای از وزنش
حتما به این دقت کنید خود لپ تاب تون، کوله پشتی مختص خودشو داشته باشه...
نه این کوله های لپ تابی که از بیرون میخرین!
بعدا میفهمید و دعام میکنید -
من خودم ویکتوز دارم
سری گیمینگ hp
و خودش کوله اختصاصی داشت
و سه هیچ از بقیه جلو عم -
هرچند برد با اونیه که لپ تابش سبکتر باشه
تا ابد خنده دردناک


-
یه توییت نوشته بود
تا وقتی مجبور نشدی کل روز با یه لپ تاب گیمینگ، هی پیاده راه بری.. نمیفهمی ملت چرا خودشونو جر میدن تا مک بوک بگیرن -
بیان گل ریزونم کنید
من مک بوک بگیرم
و این جیگر ناناسم که عاشقشم و رنگش خاصه، برای شماها
️ -
از سری تجربیات دیگه اینه که بدونی توی کلاسا کدوم جا هم برای تو خوبه هم برای استاد
گاااااااد
بیلیو می
این خیلی مهمه کجا بشینی -
از تجربیات دیگهم اینه که لباسات جیبِ مناسب داشته باشن
بخدا که این خیلی مهمه
هم برای این که چیزی که نیاز داری پشت سرهم ازش استفاده کنی رو توش بذاری
هم اینکه جیبش اندازه ش مناسب باشه
هم اینکه مدلی باشه که وقتی چیزی گذاشتی توش ، نیفته ازش بیرون و مطمئن باشه و خیالت راحت
و هم اینکه وقتی چیزی گذاشتی توش، ظاهرش بد نشه و لباستو بد نشون بده و شلخته بنظر بیای
مثلاً چیا میخوای بزاری؟
هندزفری، کارت دانشجویی، گوشی، دستمال کاغذیاعتماد کن و برای لباسهای بعدی اینو دقت کنید...
موقع استفاده و راحت بودنتون، دعام میکنید
شعردانه

