هرچی تودلته بریز بیرون7
-
واقعا آز دانیش رابرت
اوزونن چیخما

-
فهمیدم که دو تا از بچه ها با آلا اشناعن
هیجی دیگه اینجاعم ازم گرفته شده نمیتونم درد و دل کنم -
فهمیدم که دو تا از بچه ها با آلا اشناعن
هیجی دیگه اینجاعم ازم گرفته شده نمیتونم درد و دل کنم -
فهمیدم که دو تا از بچه ها با آلا اشناعن
هیجی دیگه اینجاعم ازم گرفته شده نمیتونم درد و دل کنماین پست پاک شده! -
فهمیدم که دو تا از بچه ها با آلا اشناعن
هیجی دیگه اینجاعم ازم گرفته شده نمیتونم درد و دل کنم -
البته ما یکی بود اینجا آمارمونو داده بود به یکی از بچهای کلاس ولی خب اهمیت ندادم ( الان نیستش خیلی وقته )
حضوری ازم پرسید تو همونی که الایی و ... ؟ گفتم اره دیگ چیزی نگفت
-
یکم اعتماد کن چه میشه کرد فوقش نمیخوابی.
-
سلام عذر میخوام من امسال پشت کنکور موندم ورشتم انسانیه، با درس ریاضی خیلی مشکل دارم ولی تو برنامم هست همیشه، نمیدونم چطوری بخونم که یاد بگیرم و اینکه ففقط تست های اسون ومتوسطی که بلدم از هردرش رو میتونم بزنم، تست های سخت وکنکوری رو اصلا نمیتونم
-
Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



نه نه منظورم اینه مثل قدیم پر حرف نیستم
والا خبر خاصی نیست میخونیم میره میگذره
نه هنوز ارشد که نه ترم 7 ام
واس ارشدم فعلا برنامه و نظری ندارم ديگه
نه من خوابگاهی نیستم کلا
والا هوا چی بگم...انگار دست شویی کردن تو هوا
ببخشید اینجور میگم ولی حق مطلب ادا میشه
بوی دود و تلخی و....
ولی خب فردا میرم مسافرت یکم نفس میکشمSuccinate
امیدوارم ارشدتم بگیری
انشرلی ام وقتی بزرگ شد دیگه پرحرف نگو
چه با غم میگیاااا
-
Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
داری میگی حرف بگیرمت سانیا؟؟
سانیا چخبر از دانشگاه؟
معدلت چند شد؟
ارشد گرفتی؟؟
خوابگاهتون آب داره؟ برق داره؟
هوا خوبه؟ زندگی خوبه؟



فقط معدلم خوب مونده
البته ترم پیش یه استاد بی ادب 17 داد معدلم از 19 پرت شد پایین
خیر نبینی استاد جانSuccinate
خاک برسرش
میندازیمش تو گونی کتکش میزنیم پرتش میکنیم جلوی سگا بخورنش


ولی خیلی رو اعصابه این موضوع وقتی همه درسات خوبن یکی اون وسط چشمک میزنه
سلااام -
Gharibe Gomnam به شدت پشیمونی و عذاب وجدان داره وقتی انجام میدی
دوستم رگ دستشو زده بچگیش بعد میگفت توی بیمارستان قیاقه پدر و مادرم که چطور داشتن ضجه میزدن جلوچشام بوده و به شدت حالش بد بوده و الان میگه خیلی باید خودخواه باشی اینکارو انجام بدی ... توی اون دنیاعم که میگن یه روز خوب نخواهی داشت_ Reza _
ادم وقتی به فکرش میفته یعنی من اون موقع اصلا به خانواده فکر نمیکردم
البته بعدش چرا
ولی اون لحظه احتمالش خیلی کمه
دقیقا موافقم -
Gharibe Gomnam با دیدن رفتار های نسل جدید و اتفاقات و روند مدیریتی که میفته دیگه امیدی من به طور کلی به آینده ندارم ولی دلیل نمیشه آدم برای زندگی خودش و پیشرفت تلاش نکنه حالا ما سهم خودمون رو انجام میدیم شد که هیچ نشد هم که تقصیر بقیه عوامل...
کاربر جدید که نیستم از ولی الان نقش بتمن رو برعهده دارم بتمن هم باید ترجیحا اطلاعاتی ازش نباشه
حالا دوباره خانم دکتر ماه میاد میگه پس صدات کنیم بتمننن؟
Batman
شما نسل قدیم هستین یعنی؟
چقدر قدیم؟
مثلا دهه ۷۰؟ دیگه دهه ۷۰ عقب تر نیستین که
اگر هستین پس بابابزرگ انجمن محسوب میشین
اصلا اولش اومدم انجمن دیدم حال همهه گرفته پر از غصه
یا من زیادی سرخوشم یا نمیدونم -
Gharibe Gomnam






خیلی حال میده اذیت کردنتZahra.HD
من دارم جلوی خودمو میگیرم که اون روی شیطانی خودمو محشور نکنم
مثل وقتی که بچه بود سوار این توپ هایی که میشینن میپرن روش میشد
بعد اون وقتی میپرید میرفت هوا من به توپ لگد آروم میزدم بچه به جای اینکه رو توپ فرود بیاد رو زمین فرود میومد
-
تقریبا یک ماه پیش
یه مشکلی برام پیش اومد
من باید بازوی چپم رو عمل میکردم
بعد رفتم دکتر و امپول بی حسی زد و خب من اولش ندیدم که و اصلا اولین بار بود تو عمرم نخ و بخیه و این چیزارو میدیدم
سه نفر اومدن بالا سرم من دمر رو تخت خوابیدم
حالا اولش رفتم داخل چاقو و قیچی و اینارو که دیدم به خودم گفتم اینجا نجاریه یا اتاق عمل؟؟؟
یعنی تو اون لحظه که قلبم از شدت استرس انگار دیگه خ
حسش نمیکردم مغزم درحال طنز پردازی بود
حالا نکته خوب ماجرا اینجاست که عمل تموم شد من نمیدونستم چقدر دستمو بریده اصلا حسی نداشتم
اومدم پاشم
یهو دختره میگه وایسااااا
من پانسمان نکردم
-
حالا من تو ذهنم این بود
پانسمان؟؟؟ مگه چی هست
خلاصه ما اومدیم خونه
من یه چیز سنگین رو بلند کردم تا بیارم طبقه بالا اثر داروی بی حسی همچنان بود
تا اینکه فرداش من پانسمان رو باز کردم
اولین اتفاقی که افتاد
دیدم دکترهه بد بخیه زده یه قسمت پوستم بازه و عمیق برش زده
اولین واکنشم این بود
فشارم افتاد سرم گیج رفت
بعد به خودم گفتم بیا با این روحیه میخواست واسه ما دکتر بشه احتمالا همون دختره تو دکتر رمانتیک میشدم که هربار وسط اتاق عمل بیهوش میشد
و خلاصه بخیه پاره شد
-
یعنی من هیچ چیزیو بدون دردسر پشت سر نمیزارم

اما الان دارم نگاه میکنم
و فقط به دکتره فحش میدم
لامصب بدبخیه زدی بیشعور الاغ
این چه بخیه ای بود
الان دارم سعی میکنم آروم باشم
ولی عصبانیم
بعد دوهفته رفتم اونجا بخیه رو بکشیم...
دخترهی خررررر داشت میکشید یه تیکه از نخ موند
مادرم داشت این صحنه رو میدید
بعد رفت پنس آورد یه تیکه از پوستم رو عملا لایه برداری کرد تا اون تیکه نخ رو بکشه بیرون


میدونی من از چی حرصم میگیره؟
این دکتر یکی از بهترین دکترا و جراح های منطقه ماست خییرررر سرششش
|
شعردانه




️
