هرچی تودلته بریز بیرون7
-
اقای حسینی یه دیقه واستین، پیامم ایگنور شده
-
وقتی تند تند پیام میدین همین میشه دیگهههه
-
در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
تست های ژنتیک برام اینطوریه که آفرین فهمیدمت
ولی خاک تو سرت با این طرز بیانت =)))بعد در حالی که داره مغزم یطوری میشه و دوست دارم کتاب پرت کنم میرم تست بعدی
-
S.daniyal hosseiny حالا چکار مغازشون داشتی
_ Reza _
اینا کرکره رو داده بودن پایین. تقریبا سهچهارمش پایین بود.
ساعت یازده و این حدودای شب بود.
من داشتم پیاده برمیگشتم خونه. از اون پایین اتفاقی دیدم که سهنفر دارن میرقصن.
تصویری که من میدیدم، فقط پاهای این آدما بود. درحالی که داشتن پایکوبی میکردن. خیلی تصویر خوشگلی بود. خیابون نسبتا تاریک، مغازهها بسته، این تیکه که نور هست، یکم دوزار امید هست.
وایساده بودم داشتم از این قاب عکس و یه فیلم در حد استوری پونزده ثانیه میگرفتم... شانس منو یهو یکیشون حین رقصیدنش نشست و برای من دست تکون داد.
من خندیدم منم دست تکون دادم و فیلمو قطع کردم و رفتم.
بعد یارو انگار عملا یهو به این نتیجه رسیده باشه که این چرا داشت فیلم میگرفت، هندزفری توی گوشم بود احساس کردم یکی صدام میزنه برگشتم دیدم سهتا آدم دنبالمن یکیشون داره داد میزنه چرا فیلم میگیری تا اومدم بگم اَ یه مشت خوابید تو صورتم. -
_ Reza _
اینا کرکره رو داده بودن پایین. تقریبا سهچهارمش پایین بود.
ساعت یازده و این حدودای شب بود.
من داشتم پیاده برمیگشتم خونه. از اون پایین اتفاقی دیدم که سهنفر دارن میرقصن.
تصویری که من میدیدم، فقط پاهای این آدما بود. درحالی که داشتن پایکوبی میکردن. خیلی تصویر خوشگلی بود. خیابون نسبتا تاریک، مغازهها بسته، این تیکه که نور هست، یکم دوزار امید هست.
وایساده بودم داشتم از این قاب عکس و یه فیلم در حد استوری پونزده ثانیه میگرفتم... شانس منو یهو یکیشون حین رقصیدنش نشست و برای من دست تکون داد.
من خندیدم منم دست تکون دادم و فیلمو قطع کردم و رفتم.
بعد یارو انگار عملا یهو به این نتیجه رسیده باشه که این چرا داشت فیلم میگرفت، هندزفری توی گوشم بود احساس کردم یکی صدام میزنه برگشتم دیدم سهتا آدم دنبالمن یکیشون داره داد میزنه چرا فیلم میگیری تا اومدم بگم اَ یه مشت خوابید تو صورتم.دیگه هی یه مشت میخوردم و هی یه قدم میرفتم عقب که خودم رو از اون خلوتی خیابون نجات بدم و برسونم سر چهارراه که چهارتا آدم پیدا شه به این روانیا بفهمونه من وزارت چه و چه نیستم و فردا با این فیلم مغازهٔ دوزاریشون پلمپ نمیشه.
یارو قشنگ گقت برای من ادای هنری منریا رو درنیار.
و من اینجوری بودم که خب تو دقیقا فهمیدی قضیه چیه متأسفانه نفهمی.
🦦 -
_ Reza _
اینا کرکره رو داده بودن پایین. تقریبا سهچهارمش پایین بود.
ساعت یازده و این حدودای شب بود.
من داشتم پیاده برمیگشتم خونه. از اون پایین اتفاقی دیدم که سهنفر دارن میرقصن.
تصویری که من میدیدم، فقط پاهای این آدما بود. درحالی که داشتن پایکوبی میکردن. خیلی تصویر خوشگلی بود. خیابون نسبتا تاریک، مغازهها بسته، این تیکه که نور هست، یکم دوزار امید هست.
وایساده بودم داشتم از این قاب عکس و یه فیلم در حد استوری پونزده ثانیه میگرفتم... شانس منو یهو یکیشون حین رقصیدنش نشست و برای من دست تکون داد.
من خندیدم منم دست تکون دادم و فیلمو قطع کردم و رفتم.
بعد یارو انگار عملا یهو به این نتیجه رسیده باشه که این چرا داشت فیلم میگرفت، هندزفری توی گوشم بود احساس کردم یکی صدام میزنه برگشتم دیدم سهتا آدم دنبالمن یکیشون داره داد میزنه چرا فیلم میگیری تا اومدم بگم اَ یه مشت خوابید تو صورتم.S.daniyal hosseiny ای خدا چقد مظلوم بودی نامردا 🥲🥲🥲🥲

-
اون یارو پارسیه رو کاریش نداشتم چون من یه کوله دارم خودش هموزن اون یاروئه. اگه یکم بیشتر اصرار میکرد سر دعوا شاید باهم کنار میومدیم. ولی این سهتا رو هیچ رقمه نمیشد. من اولین مشتو تلاش میکردم بزنم تا بینهایت میخوردم.
|
شعردانه


️



