|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
دیگه هی یه مشت میخوردم و هی یه قدم میرفتم عقب که خودم رو از اون خلوتی خیابون نجات بدم و برسونم سر چهارراه که چهارتا آدم پیدا شه به این روانیا بفهمونه من وزارت چه و چه نیستم و فردا با این فیلم مغازهٔ دوزاریشون پلمپ نمیشه.
یارو قشنگ گقت برای من ادای هنری منریا رو درنیار.
و من اینجوری بودم که خب تو دقیقا فهمیدی قضیه چیه متأسفانه نفهمی.
🦦 -
شاید بگم اون شب ده پونزدهتا مشت خوردم توی صورت فقط. ولی بهصورت عجیبی فرداش حتی سرخ هم نشد صورتم.
اینم یکی از عجایب هفتگانهٔ زیستن منه.
-
S.daniyal hosseiny فقط اونجا که دست تکون داده و براش دست تکون دادی
اینجا احتمالا داشتع فحشت میداده ولی تو بدموقع هندزفری تو گوشت بوده فکر کردی داره میگه سلاااام نوکرتم
_ Reza _
نه نه. اون موقع هندزفری نداشتم.
ببین واقعا اومد پایین و با لبخند دست تکون داد. بعد انگار یهو مغزش جرقه زد که این کی بود من براش دست تکون دادم. -
عصبانی بودم از دست خدا.
-
خیلی
-
چقدر گریه کردم اون شب...
S.daniyal hosseiny ای خدا 🥲
-
f.nalist
چجوری میتونی همزپان هم میرحسینی رو دوست داشته باشی هم ملاکیان رو؟S.daniyal hosseiny
چون هردوتاشون تو فیزیک نخبه ان
صرفا بیانشون از یه چیز مشترک دوتا چیز اصولی ولی خفنه -
من اصولا گریهم نمیگیره. نمیتونم گریه کنم. مگر اینکه یه همچین اتفاقایی بیوفته.
ضرب فیزیکی ببینم...
اونوقت انگار طلسم میشکنه. -
اون شبم که طلسم قشنگ جر خورد. عالی.
-
محله ما از این چیزا زیاد داره یه محله ست که انواع لات ها انواع جنگ ها توش شده ( چند وقت پیش با تفنگ زدن کشتن یه جوون رو ) اینجا اصن نباید دهن به دهن کسی بزاری چون بعدش جنگ میشه جنگ هم جنگ عادی نیست با چاقو و تفنگ میزنن پشمای آدم میریزه چطور دستشون میره اینطور یه آدمی رو تیکه پاره میکنن
-
S.daniyal hosseiny
چون هردوتاشون تو فیزیک نخبه ان
صرفا بیانشون از یه چیز مشترک دوتا چیز اصولی ولی خفنهf.nalist
سیر ملاکیان از ابتدای ویدئوها اینجوری بود که اولش یقه بسته موها مدل مدرسهای ساده.
ویدئوی آخر فقط مونده بود بیاد از ما تقاضای بوس و بغل کنه. -
محله ما از این چیزا زیاد داره یه محله ست که انواع لات ها انواع جنگ ها توش شده ( چند وقت پیش با تفنگ زدن کشتن یه جوون رو ) اینجا اصن نباید دهن به دهن کسی بزاری چون بعدش جنگ میشه جنگ هم جنگ عادی نیست با چاقو و تفنگ میزنن پشمای آدم میریزه چطور دستشون میره اینطور یه آدمی رو تیکه پاره میکنن
_ Reza _
محلهٔ ما اینقدر وحشی بازار نیست ولی خب اینجام اینجوری بوده. رفتهرفته دیگه از این وضعیت دراومد. ولی اوایل بزرگترا که تعریف میکنن خیلی چیزای خوف عجیبی میگن. -
_ Reza _
محلهٔ ما اینقدر وحشی بازار نیست ولی خب اینجام اینجوری بوده. رفتهرفته دیگه از این وضعیت دراومد. ولی اوایل بزرگترا که تعریف میکنن خیلی چیزای خوف عجیبی میگن.
️
