-
کاش مث اون شب دوباره جمع شیم یکم بخندیدیم
-
MaryaM._.sh سلام
ممنون
توخوبی؟
:))
بهترشدی؟؟ -
-
شماها هم مث منید؟
اخ ک وجود مامانم چقدر بهم ارامش میده
دستاش
گریه هام کنارش وگوش دادن
از بچگی درد ک.میومد سراغم حتی تومدرسه بودم
بهونه میگرفتم زنگ ب مامانم بزنید
میومد و میاوردم خونه ومن فقط میگفتم کنارم باش
ن دارو میخوام ن چیزی فقط خودت
چقدر بودنش دلم رو گرم میکنه -
MaryaM._.sh خخخخ
بهونه و غر ک آوره..کارماس..
شکرخداکه بهتری..شکرکه جنگجویی.. :)))
غرووللش..
مرسی ب خوبی شما..
رفقا ک خوب باشن ماعم خوبیم -
MaryaM._.sh خواهش دوست عزیز
-
MaryaM._.sh آره..
زندگی من..مامانمه..
-
MaryaM._.sh
توعم همینطورعزیزم.. -
MaryaM._.sh مامان شماعم همینطور
-
اوضاع الان اتاق من
خالم مث این فالگیر ها نشسته رو ب روم
بای عدد تخم مرغ و هایلایتر(من بیشتر این هایلایتر رو تاجایی یادمه واسه نکات استفاده میکردم)
مریم کیا دیدنت این مدت
حالا من اسم میگم واون مینویسه
فقط موندم قراره روی اسم کدوم بخت برگشته بشکنه
مامانم از دور معلم فیزیک و ریاضیشم بنویس
من
مامانم
خالمحتما
معلم فیزیک و ریاضی تو ذهنم:-\ -
بماند مامانم کل خونه رو ریخته بهم واسه دوتا سکه
سکه هم پیدا نمیشه
و رفته توماشین هارو اخر شبی میگرده:-
ی سکه پیدا نمیشه
خالمم گیر داده نمیشه فقط دوسکه -
متاسفانه یا فالگیر ما خیلی هنور استاد نشده بود
یا ن من ن محمد آراد رو کسی چشم نکرده بود -
وحالا وقت خوندن بادام های تلخ....