مجاز
-
مجاز:به کار بردن کلمه ای در معنایی غیر حقیقی اما باید بین معنای حقیقی و مجازی رابطه وجود داشته باشد
مجاز زیر ساخت استعاره است (بعضی می گویند استعاره از انواع مجاز است)
رابطه بین معنای حقیقی و مجازی:
۱) محل چیزی به جای خود آن چیز بیاید:
دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی/تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا (عالم)۲)جنس یکچیز به جای خود آن بکار برود:
بدان آهن که او سنگ آزمون کرد /تواند بیستون را بی ستون کرد(آهن)۳)تمام یک چیز بجای جزئی از ان بیاید:
سپید شد چو درخت شکوفه دار سرم/وزین درخت همین میوه غم است برم(سرم)۴)جزئی از یک چیز به جای تمام آن به کار برود:
پیش دیوار ان چه گویی هوش دار/تا نباشددر پس دیوار گوش(گوش)۵)سبب چیزی جانشین خود آن چیز بشود :
خسروی کار گدایی کی بود/این به بازوی چو مایی کی بود(بازو)۶)چیزی به دلیل همراهی همیشگی با چیزی به جای آن به کار برود:
دیدم که نفسم در نمی آید و آتشم در هیزم تر اثر نمی کند(نفس )۷)مشابهت میان دو چیز که بشود یکی را بجای دیگری به کار برد(این نوع مجاز که مجاز با رابطه مشابهت است به آن استعاره می گویند)
گر شبی ماه من از ابر نقاب آید برون/دیگر از شرمش عجب گر آفتاب آید برون(ماه در معنی چهره یار)