|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
من هیچوقت فکرشم نمیکردم تو دانشگاه بخاطر تقلب دادن تعهد بدیم
-
چقدر عجیبه خیلی عجیب
-
چقدر عجیبه خیلی عجیب
-
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش -
Gharibe Gomnam سلام، خوبی ؟
Alzahra
سلام
تو چطوری خوبی چه میکنی چه خبرا -
@Dr-Toxic
از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید@Dr-Toxic در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dr-Toxic
از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفیدتو هم مثل منی
تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیرِ
ولی این اشکارو کی می خواد گردن بگیره!؟ -
Alzahra
سلام
تو چطوری خوبی چه میکنی چه خبرا -
@Dr-Toxic در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Dr-Toxic
از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفیدتو هم مثل منی
تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیرِ
ولی این اشکارو کی می خواد گردن بگیره!؟@Miss-Joker
از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراه پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده
شادمهر