هرچی تودلته بریز بیرون۶

[زهرا بنده خدا 2]

اگه برم خونه
ترجیحم همون قبلیه...
به نظرم واقعا کار کرد...
قطعا میتونست بهتر باشه
ولی خوب بود!

[Narges_]

حسم خیلی عجیبه

[Narges_]

مثل دفتریه که خودمو توش دیدم
قصه ی من

[AmirBarsam]

درسته با همدیگه یکمی فرقو داشتیم
خسته بودیم کوفته بودیم ولی صبرو داشتیم

[پرستو بابایی]

Narges_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

دخترک حالا در آسمان بود
در میان ستارگان
اما اکنون از وجود خود چیزی نمی دانست
نوری که حیات بخشید...

حس می کنم اینو تو کتاب داستان بچگیم خوندم ...خیلیی آشناس برام:)

[زهرا بنده خدا 2]

حله الحمدالله
از فردا میذارن تو کانالا‍️

[پرستو بابایی]

نه ..اون از دخترک کبریت فروش بود

[Narges_]

پرستو بابایی احیانا تو سن 17 سالگی تو متنای خودنویس من نبوده؟

[AmirBarsam]

شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم
یه جا با هم قرار پریدن گذاشتیم

[پرستو بابایی]

Narges_
چمیدونم حافظم یاری نمی کنه
فقط می دونم اینو قبلاً خوندم

[AmirBarsam]

دور از اونجا که رویای مرده‌س
پرواز تو تسخیر خفاش یه لکنته
دور از خیال جریان تو رود های آزاد
تو اونجا که دریا یه مرداب گنده‌س

[_Mitra_]

ترجیح میدم چیزی که دائمی نیست را اصلا نشنوم و نبینم و اگه قراره یه روزی تموم بشه بهتره اصلا شروع نشه .

[پرستو بابایی]

آفتابی ست هوا
یا گرفته است هنوز ؟

[Narges_]

پرستو بابایی
https://forum.alaatv.com/post/3109409 این یکیشه

[_Mitra_]

پرستو بابایی ارغوان شاخه همخون جدا مانده من:)
این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما می آید؟!

[پرستو بابایی]

Narges_
مرسیی

[Narges_]

پرستو بابایی خواهش میکنم

[Narges_]

ببین چی مونده
همون میگه کی چطوریه

[_Mitra_]

ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی

بیا که خرقهٔ من گرچه رهن میکده‌هاست
ز مال وقف نبینی به نام من درمی

حدیثِ چون و چرا دردِ سر دهد ای دل
پیاله گیر و بیاسا ز عمرِ خویش دمی

طبیبِ راه‌نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن ای مرده‌دل مسیح‌دمی

دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم
به آن که بر در میخانه برکشم عَلَمی

بیا که وقت‌شناسان دو کون بفروشند
به یک پیاله میِ صاف و صحبتِ صنمی

دوام عیش و تنعم نه شیوهٔ عشق است
اگر معاشرِ مایی بنوش نیش غمی

نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست
به کِشته‌زار جگرتشنگان نداد نمی

چرا به یک نیِ قندش نمی‌خرند آن کس
که کرد صد شکرافشانی از نیِ قلمی

سزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست
جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی

[AmirBarsam]

کل زندگی رو انشا کنیم به درد
هم هنوز نمرده املا کنیم که هست
آسمون یعنی رقص فوجی از ما
با پروازمون امضا کنیم شکست