هرچی تودلته بریز بیرون۶

[احسان نوروزی کیوی]

این پست پاک شده!

[Saghia]

دانی چرا چون ابر شد در عشق چشم عاشقان
زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود

/مولانای جان/

[Saghia]

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو

قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو

ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو

/مولانا/

[Succinate]

ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست
سعدی

[Mobeen]

ای مست شبرو کیستی؟
آیا مه من نیستی؟
گر نیستی پس چیستی؟
ای همدم تنهای دل!
|اوستا|

[احسان نوروزی کیوی]

یک دل دارم ‌و صدها سودا
یارا تو نکن این چنین بد با ما
دلم از عشق تو آتش شده است
رویاست که مدارا بکنی، تو با ما
|خودم|

[Ansel]

این پست پاک شده!

[خانوم لوبیا]

جـان بـه دیـدار «تـو»
یک روز فـدا خواهم کـرد ..️
#سعدی

[خانوم لوبیا]

حافِظ کُجای کاریفالَت،غَلط درآمد گُفتی غمَت سرآید....این عُمر بود سرآمَد

[خانوم لوبیا]

‏دل نخواهم
جان نخواهم
آن ِمن کو آن ِمن؟

#مولانا

[Ansel]

مِی خور،که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
گر نیک بنگری،همه تزویر مي‌کنند

[zeinab dehghani]

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق،لیک
چو درد در تـــو نبیند کـــه را دوا بکنــد؟!

[Ansel]

حافظا مِی خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر نکن چون دگران ،قران را

[_Biliifti_]

%(#382d5c)[صفایـی بود دیشب با خیالت خلوت مارا]
%(#5a3782)[ولـی من باز پنهانی تــو را هم ارزو کردم...]
شهریار

[_Biliifti_]

%(#28706f)[چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم]
%(#327877)[ناگهان دل داد زد دیوانه من می بینمش!!]

[Ansel]

پیشم نشین،پیشم نشان
ای جانِ جانِ جانِ جان

[_Biliifti_]

%(#2d276b)[دلـم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویران تر]
%(#472f63)[چو دیدم دوست میدارد دلت دل های ویـران را...]

[Ansel]

مرگ از صحبت این قوم پریشان خوش تر
به جهانی ندهم گوشه تنهایی را

[SARA_]

•[هَرکه خود دانَد و خُدایِ دِلَش،
کِه چه دَردیست دَر کُجایِ دِلَش...]•

[SARA_]

•[ هَفت شَهرِ عِشق را عَطّار گَشت؛
ما هَنوز اَندَر خَمِ یِک کوچه ایم...]•