هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
Zahra M در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-lay هوی چیه؟! با ادب باش

دانش آموزت یاد میگیره
کوفت
نه یاد نمیگره بهش گفتم کلمه های ناآشنارو اول ازخودم بپرسه بعد یادبگیره

-
@faezeh-lay در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@milad91 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
معلم خوبی؟؟؟؟؟ نمیگی دانش آموزت درس و مشقش عقب میفته؟ دلش تنگ میشه؟

به به ببینین کی اومده دانش اموز یکی یدونه من
خوبی پسرم؟
درسا خوب پیش میره؟

دلت تنگ شده بود ؟
خدایاشکرت یکی هم دلش تنگ شده بود

سلام میلاد خان
خوبی؟

مرسی شکر خدا. همه چی آرومه خخخخ خیلی آروووم
درحد حلزون
آره خب
خوبم شکر خدا
@milad91 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-lay در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@milad91 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
معلم خوبی؟؟؟؟؟ نمیگی دانش آموزت درس و مشقش عقب میفته؟ دلش تنگ میشه؟

به به ببینین کی اومده دانش اموز یکی یدونه من
خوبی پسرم؟
درسا خوب پیش میره؟

دلت تنگ شده بود ؟
خدایاشکرت یکی هم دلش تنگ شده بود

سلام میلاد خان
خوبی؟

مرسی شکر خدا. همه چی آرومه خخخخ خیلی آروووم
درحد حلزون
آره خب
خوبم شکر خدا
خب خدارو شکر 
-


-

آفرین

ایول بابا مشتی

-
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
.
.
بله منظورم خودم هستم
یه نفر فالوم کرده اونم معلوم نیست روحه یا آدم؟!
چقدر اینجا هواش سرد شده

میلاد @milad91 حداقل تو فالو میکردی
-
Zahra M در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
شاهین 5 روزه اومدید توقع دارید چند نفر فالووتون کنن؟!

یه ساله هستم از 30 بالاتر نرفتم
یاخدا زهرا اعصبانی میشود

-
Zahra M در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
شاهین 5 روزه اومدید توقع دارید چند نفر فالووتون کنن؟!

یه ساله هستم از 30 بالاتر نرفتم
یاخدا زهرا اعصبانی میشود

-
-
Zahra M در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-lay

من مگه بلدم عصبانی بشم؟:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
اوه اوه عصبانیت تورو خدا نصیب دشمنمم نکنه

-
-

_گفت : چته جوون؟ توو خودتی!
_هیچی نگفتم
_گفت : با شمام، خیلی توو فکریا!
از سر میدون که سوارت کردم هی زل زدی به گوشیت و غمبَرَک گرفتی..
_هیچی نگفتم
_گفت : از دستش دادی؟ بالاخره گذاشت رفت؟
_هیچی نگفتم
_گفت : آره، حتما گذاشته رفته، همه شون میرن، همه شون، اصن میان که برن ...
_هیچی نگفتم
_گفت : درسته دور و زمونه ی ما از این گوشیا نبود که هی عکسشو نگا کنی هی زخمت دلت تازه شه، اما ما هم کلی پیغموم و پسغوم می دادیم به هم ...
_هیچی نگفتم
یه نگاه آرومی بهم انداخت وُ
_دوباره گفت : بعدش یهو میدیدیم توو کوچه مون عروسی شده و یار رفته که رفته،
ما می موندیم و گریه و ناله و اشک و زاری و شبای بی انتها
آخرشم هیچی به هیچی
_هیچی نگفتم
_گفت : اما مرد باش، هرچی باشه چارتا پیرهن بیشتر از شما جوونا پاره کردیم، بالاخره فراموشش میکنی، بهت قول میدم، جوری که حتی اصلا اسمشم یادت نیاد !!
_گفتم : آقا دستت درد نکنه، سر چار راه پیاده میشم.
کرایه رو که دادم بهش
دیدم رو مچ دستش با خالکوبی نوشته : «فریبا»| بابک زمانی |
شعردانه
|


