هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Narges Azadmanesh]

MohsenTaheri
آفرین
عالی بود

[MSina]

Mahan Xodayi 2
از شبنم عشق ، خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره فروچکید و نامش دل شد
.

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
مـن از دو روزه هـسـتـی بـه جان شدم بیزار
خـدای شـکـر کـه ایـن عـمر جاودانی نیست

[Mahan Xodayi 2]

@سینا-0
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

[MohsenTaheri]

Mahan Xodayi 2 دیده ی عقل مست تو چرخه ی چرخ پست تو / گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود
روز خوش

[Mahan Xodayi 2]

MohsenTaheri
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید
میترسم از ان روز که دیوانه نباشی:/
هی پست کنم عمر عزیزم در خونت
یک عمر کسی در بزنه خونه نباشی

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
آمدی چشم گشودی و خزانم کردی
اولین شاعر چشمان وزانم کردی

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
یک نفر پالان خر در میان خانه پنهان کرده بود
ان یکی بار بر خر داشت اما پالان نداشت
یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت
دیگری بیچاره دندان داشت اما نان نداشت
هرکجا دست نیازی پیش بود
رعیت بیچاره بخشش داشت خان نداشت:)

[Alireza Varamanzar]

تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید       دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سر زا رفت
سجاده گشودم بخوانم غزلم را
سمتی گه تویی عقربه قبله نما رفت

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2
تا نگريد طفلك حلوا فروش         
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد...

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2
نمی دانم چه می خواهم بگویم      
زبانم در دهان باز بسته ست

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
تا من منم از طریق زوری
نازرد زمن جناح موری

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود ولیکن به سفر رفت

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی انکه وعده باشد در انتظار بوده

کم کم تکراری میشه شعرا....

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
آمدی جانم بـــه قــربــانــت ولــی حــالــا چــرا

بی وفا حالا کــه مــن افــتــاده ام از پــا چــرا