Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. پیرِ طوس
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
آشپزی🍽🥞🎂
م
سلام و درود به همه لازم به توضیح اضافه نیست از اسم تاپیک مشخصه این تاپیک رو زدم تا اینجا تجربیات آشپزی،پخت کیک،غذای های محلی و نوشیدنی های مورد علاقه مون رو با هم به اشتراک بذاریم و از هم پخت کلی خوراکی خوشمزه رو یاد بگیریم و یه تفریحی باشه واسه اوقات فراغتمون و البته یه انگیزه واسه آشپزی پس اینجا عکس اونها رو قرار بدید و درصورت تمایل طرز تهیه شون رو هم بگین دعوت میکنم از: @soniaaa @Anzw-18 @Gharibe-Gomnam @roghayeh-eftekhari @chichak-am @حامد-صباحی @حمید-صباحی @m-hmt @sania-Andiravan @z-Gheibi و بقیه دوستان @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
سوتی نامه
f.nalistF
سلام بچه ها امیدوارم حال یَک یَکتون عالی و درجه یک باشه بچه ها تو این تاپیک هر سوتی که دیدید یا خودتون مرتکب شدید رو بگید. میخواستم تکی منشن کنم ولی چون امکان داره کسی از قلم بیفته پس همه دعوتید. بترکونید @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
اخبار دنیای تکنولوژی📳📢
AkitoA
سلام خدمت همگی قبلا هم چندتا تاپیک مشابه داشتیم، ولی از اونجایی که خیلی قدیمی بودن، گفتم شاید بد نباشه یه تاپیک جدید در این باره بزنم خب همونطور که از اسم تاپیک پیداست، اینجا قراره اخباری از تکنولوژی که بنظرمون جالب میان رو به اشتراک بذاریم به دو دلیل این کار بنظرم جالبه: ۱- میتونیم از اخبار روز مطلع بشیم و به قولی به روز باشیم، رفته رفته به همین واسطه میتونیم اطلاعات خودمونو گسترش بدینم ۲- ممکنه بعد از چند سال بیایم و مطالب قدیمی تاپیک رو بخونیم و از پیشرفت تکنولوژی و اینکه کدوم شایعه ها حقیقت داشته یا کدوم پیش‌بینی ها رخ داده لذت ببریم و حیرت کنیم تنها قانونی اینجا داریم اسپم ممنوعه لطفا اگه چیزی براتون جالب هست یا لینک مقاله و کانال میخواین داخل تودلی نقل قول بزنید ممنون و مچکر از همگی ‌ @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
آواز🎼🎧
FarhaddF
این تاپیک صرفا برای تجمیع قطعات ضبط شده ای هستش که در موسیقی کده و تودلی پراکنده ان و به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم با نهایت احترام به همه شما حضرات، تاپیک رو ایجاد کنم.. اگر دوست عزیزی هم صدای خوبشون رو خواستن به اشتراک بزارن، شایق ایم به شنیدن
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
خط خط یه گردو 😍❤
اکالیپتوسا
Topic thumbnail image
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
و اما آخرین خوان از عمومی ها،عربی!
FarhaddF
سلام خسته نباشید عربی هم جهت هم خوانی تاپیکش رو زدم امید که از این آزمون با نتیجه ای خوب گذر کنیم
غیر درسی
پیرِ طوس
M
Topic thumbnail image
غیر درسی
هم خوانی هویت
FarhaddF
درود بر شما این تاپیک رو به جهت مطالعه هویت زدم
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
سمیئویک اسید
M
سلام سلام سلام سلام Your browser does not support the audio element. از اونجا که الانا تو مجازی و واقعیت کار های سم زیاد میبینیم و دیدم جاشون تو الاخونه خالیه این تاپیکو ترتیب دادم شما میتونین کلیپ های سمتون یا خاطرات اسیدیتون رو اینجا بفرستین و باهم و کنار هم فیض ببریم ایشالا که نترکیم صلوات.. ... اعاااا راستی داشت یادم میرفت که بگم هیچ جا بدون قانون نمیشه پس شمایی که اینجایین، بیاین پیشنهاداتونو برای قانون های این تاپیک بدین تا باهم تنظیمش کنیم... سمدونی جالبی میشه.... اهاااا اهالی فن بفرمایید: @Reza-H @_Narges @پرستو-بابایی @ABR_DJ @Ainoor @Zahra-HD @نویسنده-کوچولو @officer-k _k @آدمک @erfanyy @M-Shajarian @Hhh-Hh Hh @f-nalist @Soniaaa @Ay @ariana-a @مآهور @khanoomi و هرکی که چیزی تو چندته داره ....
غیر درسی

پیرِ طوس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
15 دیدگاه‌ها 4 کاربران 406 بازدیدها 3 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • M آفلاین
    M آفلاین
    mr.vinyzo
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1

    یاد و خاطره فردوسی عزیز رو گرامی میداریم

    lanjanji-ferdousi.jpg

    بدین نامه چون دست کردم دراز

    یکی مهتری بود گردن‌فراز

    جوان بود و از گوهر پهلوان

    خردمند و بیدار و روشن روان

    خداوند رای و خداوند شرم

    سخن گفتن خوب و آوای نرم

    مرا گفت کز من چه باید همی

    که جانت سخن برگراید همی

    به چیزی که باشد مرا دسترس

    بکوشم نیازت نیارم به کس

    همی داشتم چون یکی تازه سیب

    که از باد نامد به من بر نهیب

    به کیوان رسیدم ز خاک نژند

    از آن نیک‌دل نامدار ارجمند

    به چشمش همان خاک و هم سیم و زر

    کریمی بدو یافته زیب و فر

    سراسر جهان پیش او خوار بود

    جوانمرد بود و وفادار بود

    چنان نامور گم شد از انجمن

    چو در باغ سرو سهی از چمن

    نه ز او زنده بینم نه مرده نشان

    به دست نهنگان مردم کشان

    دریغ آن کمربند و آن گِردگاه

    دریغ آن کِیی برز و بالای شاه

    گرفتار ز او دل شده نا‌امید

    نوان لرز لرزان به کردار بید

    یکی پند آن شاه یاد آوریم

    ز کژی روان سوی داد آوریم

    مرا گفت کاین نامهٔ شهریار

    گرت گفته آید به شاهان سپار

    بدین نامه من دست بردم فراز

    به نام شهنشاه گردن‌فراز

    دانش-آموزان-آلاء
    فارغ-التحصیلان-آلاء
    تجربیا ریاضیا

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    16
    • M آفلاین
      M آفلاین
      mr.vinyzo
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #2

      حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۲۹ ه‍.ق، ۳۱۹ ه‍.خ - درگذشتهٔ پیش از ۴۱۱ ه‍.ق، ۳۹۷ ه‍.خ در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان. او را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند. نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته و ستوده شده است. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبان‌های زنده جهان برگردانده شده است. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است.

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      12
      • M آفلاین
        M آفلاین
        mr.vinyzo
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #3

        بخش 1- اغاز کتاب(شاهنامه)

        به نام خداوند جان و خرد

        کز این برتر اندیشه بر نگذرد

        خداوندِ نام و خداوندِ جای

        خداوندِ روزی‌دِهِ رهنمای

        خداوند کیوان و گَردان‌سپهر

        فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر

        ز نام و نشان و گمان برتر است

        نگارندهٔ برشده پیکر است

        به بینندگان آفریننده را

        نبینی مرنجان دو بیننده را

        نیابد بدو نیز اندیشه راه

        که او برتر از نام و از جایگاه

        سخن هر چه زین گوهران بگذرد

        نیابد بدو راه جان و خرد

        خرد گر سخن برگزیند همی

        همان را گزیند که بیند همی

        ستودن نداند کس او را چو هست

        میانْ بندگی را ببایدْت بست

        خرد را و جان را همی‌سَنجد اوی

        در اندیشهٔ سَخته کِی گُنجد اوی؟

        بدین آلت رای و جان و زبان

        ستود آفریننده را کِی توان؟

        به هستیش باید که خستو شوی

        ز گفتار بیکار یکسو شوی

        پرستنده باشیّ و جوینده راه

        به ژرفی به فرمانْش کردن نگاه

        توانا بود هر که دانا بود

        ز دانش دل پیر برنا بود

        از این پرده برتر سخن‌گاه نیست

        ز هستی مر اندیشه را راه نیست

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • M آفلاین
          M آفلاین
          mr.vinyzo
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #4

          بخش دو _ستایش خرد

          .

          کُنون اِی خِرَدمَند وَصفِ خِرَد

          بِدین جایگَه گفتن اَندر خُورَد

          کُنون تا چه داری بیار از خِرَد

          که گوشِ نیُوشَنده زو بَر خُورَد

          خِرَد بِهتر از هَر چه ایزَد بِداد

          ستایش خِرَد را بِه از راهِ داد

          خِرَد رَهنمای وُ خِرَد دِلگشای

          خِرَد دَست گیرد به هَر دو سَرای

          از او شادمانی وزویَت غَمی است

          وزویَت فُزونی وزویَت کَمی است

          خِرَد تیره وُ مَرد روشن رَوان

          نَباشَد هَمی شادمان یِک زَمان

          چه گُفت آن خِرَدمَند مَردِ خِرَد

          که دانا زِ گفتار او بَر خُورَد

          کسی کو خِرَد را نَدارَد زِ پیش

          دِلش گَردَد از کَردهٔ خویش ریش

          هُشیوار دیوانه خوانَد وُرا

          همان خویش بیگانه دانَد وُرا

          از اویی به هَر دو سَرای اَرجمَند

          گسسته خِرَد پای دارَد به بَند

          خِرَد چَشمِ جان اَست چون بِنگری

          تو بی‌چَشمِ شادان جَهان نَسپَری

          نخُست‌آفرینش خِرَد را شِناس

          نگهبانِ جان است و آنِ سه پاس

          سه پاسِ تو چَشم اَست و گوش وُ زَبان

          کَز این سه رَسَد نیک و بَد بی‌گُمان

          خِرَد را وُ جان را که یارَد سُتود

          وَ گَر مَن سِتایم که یارَد شُنود

          حَکیما چو کَس نیست گُفتن چه سود

          از این پَس بگو کآفرینش چه بود

          تویی کردهٔ کِردگارِ جهان

          ببینی هَمی آشکار وُ نَهان

          به گفتارِ دانندگان راه جُوی

          به گیتی بِپوی وُ به هَر کَس بِگوی

          زِ هَر دانشی چون سخن بِشنَوی

          از آموختن یِک زَمان نَغنَوی

          چو دیدار یابی به شاخِ سَخُن

          بدانی که دانش نیاید به بُن

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • M آفلاین
            M آفلاین
            mr.vinyzo
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #5

            از آغاز باید که دانی دُرُست

            سَرِ مایهٔ گوهَران از نُخُست

            که یَزدان زِ ناچیز چیز آفرید

            بِدان تا توانایی آرَد پَدید

            سَرِ مایهٔ گوهران این چهار

            بَرآوَرده بی‌رَنج و بی‌روزگار

            یکی آتشی بَر شُده تابناک

            میان آب و باد از بَرِ تیره خاک

            نخُستین که آتش به جُنبش دَمید

            زِ گرمیش پَس خُشکی آمد پَدید

            و زان پَس زِ آرام سَردی نُمود

            زِ سَردی هَمان باز تَری فُزود

            چو این چار گوهَر به جای آمدند

            زِ بَهرِ سِپَنجی سَرای آمدند

            گُهرها یِک اَندر دِگَر ساخته

            زِ هَر گونه گَردن بَراَفراخته

            پَدید آمد این گُنبدِ تیز رو

            شگفتی نمایندهٔ نو به‌ نو

            اَبَر دَه و دو هَفت شُد کَدخُدای

            گرفتند هَر یِک سزاوار جای

            دَرِ بَخشش و دادن آمد پَدید

            ببخشید دانا چُنان چون سَزید

            فلک‌ها یِک اَندر دِگَر بَسته شُد

            بِجُنبید چون کار پیوسته شُد

            چو دریا و چون کوه و چون دَشت و راغ

            زَمین شُد به کِردارِ روشَن چراغ

            بِبالید کوه آب‌ها بَر دَمید

            سَرِ رُستَنی سوی بالا کشید

            زمین را بُلندی نَبُد جایگاه

            یکی مَرکزی تیره بود و سیاه

            ستاره بَر او بَرشِگِفتی نُمود

            به خاک اَندرون روشنایی فُزود

            هَمی بَر شُد آتش فُرود آمد آب

            هَمی گَشت گِردِ زمین آفتاب

            گیا رُست با چَند گونه درخت

            به زیر اَندر آمد سَران‌شان زِ بَخت

            بِبالَد نَدارد جُز این نیرویی

            نپویَد چو پویَندگان هَر سویی

            و زان پَس چو جُنبَنده آمد پَدید

            همه رُستَنی زیرِ خویش آورید

            خور و خواب و آرام جوید هَمی

            و زان زندگی کام جوید هَمی

            نه گویا زَبان وُ نه جویا خِرَد

            زِ خاک و زِ خاشاک تَن پَروَرَد

            نَداند بَد و نیکِ فرجامِ کار

            نخواهد از او بَندگی کِردگار

            چو دانا تَوانا بُد و دادگَر

            از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر

            چُنین است فَرجامِ کارِ جَهان

            نَداند کسی آشکار و نهان

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • Ramos9248R آفلاین
              Ramos9248R آفلاین
              Ramos9248
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #6

              خلیج فارس.jpg
              یکم با تاخیره ولی آن بزرگ می‌فرماید:
              عرب در بیابان ملخ میخورد
              سگ اصفهان آب یخ میخورد

              همینجوری نمیمونه... : )))

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              5
              • M آفلاین
                M آفلاین
                mr.vinyzo
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #7

                بخش چهارم

                چو زین بُگذَری مَردُم آمد پَدید

                شد این بَندها را سَراسَر کِلید

                سَرش راست بَر شُد چو سَروِ بُلَند

                به گفتارِ خوب و خِرَد کار بَند

                پذیرندهٔ هوش و رای و خِرَد

                مَر او را دَد و دام فَرمان بَرَد

                زِ راهِ خِرَد بِنگَری اَندکی

                که مَردُم به مَعنی چه باشَد یکی

                مگر مَردُمی خیره خوانی هَمی

                جز این را نشانی نَدانی هَمی

                تو را از دو گیتی بَر آوَرده‌اَند

                به چَندین میانچی بِپَروَردِه‌اَند

                نُخُستینِ فِطرَت پَسینِ شُمار

                تویی خویشتَن را به بازی مَدار

                شِنیدَم زِ دانا دِگرگونه زین

                چه دانیم رازِ جَهان آفرین

                نِگَه کُن سَرانجامِ خود را ببین

                چو کاری بیابی اَز این بِه گُزین

                به رَنج اَندر آری تَنَت را رَواست

                که خود رَنج بُردن به دانش سِزاست

                چو خواهی که یابی زِ هَر بَد رَها

                سَر اَندر نَیاری به دامِ بَلا

                نِگه کُن بِدین گُنبدِ تیزگَرد

                که دَرمان اَزوی اَست و زِ اوی اَست دَرد

                نه گَشت‌ِ زَمانه بِفَرسایَدَش

                نه آن رَنج وُ تیمار بِگزایَدَش

                نه از جُنبش آرام گیرَد هَمی

                نه چون ما تَباهی پَذیرَد هَمی

                اَز او دان فُزونی اَز او هَم شُمار

                بَد و نیک نَزدیکِ او آشکار

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • M آفلاین
                  M آفلاین
                  mr.vinyzo
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #8

                  بخش پنجم _گفتار در آفرینش افتاب

                  .
                  زِ یاقوتِ سُرخ اَست چَرخِ کَبود

                  نه از آب و گَرد و نَه از باد و دود

                  به چَندین فُروغ و به چَندین چِراغ

                  بیاراسته چون به نوروز باغ

                  رَوان اَندر او گوهَرِ دل‌فُروز

                  کَز او روشنایی گرفته است روز

                  زِ خاوَر بَر آیَد سویِ باختَر

                  نباشَد اَز این یِک رَوِش راست‌تَر

                  اَیا آن که تو آفتابی هَمی

                  چه بودَت که بَر مَن نَتابی هَمی

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • Neo.N آفلاین
                    Neo.N آفلاین
                    Neo.
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #9

                    پیر طوس . پیر ماعم در اومده . روحت شاد ولی

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • خ آفلاین
                      خ آفلاین
                      خسته
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #10

                      عاخ اگ تو اون زمان اینقد زحمت نمیکشیدی امروز ما این گونه فراخ نمیگشتیم

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • M آفلاین
                        M آفلاین
                        mr.vinyzo
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #11

                        بخش ششم

                        چراغ اَست مَر تیره شَب را بَسیچ

                        به بَد تا تَوانی تو هَرگز مَپیچ

                        چو سی روز گردش بپیمایَدا

                        شَوَد تیره گیتی بِدو روشَنا

                        پَدید آید آنگاه باریک و زَرد

                        چو پُشتِ کسی کو غَمِ عشق خْوَرد

                        چو بیننده دیدارش اَز دور دید

                        هَم اَندَر زَمان او شَوَد ناپَدید

                        دِگَر شَب نمایش کُنَد بیش‌تَر

                        تو را روشَنایی دَهَد بیش‌تَر

                        به دو هَفته گَردَد تَمام و دُرُست

                        بِدان باز گَردَد که بود از نُخُست

                        بُوَد هَر شَبانگاه باریک‌تَر

                        به خورشیدِ تابَنده نَزدیک‌تَر

                        بِدینسان نَهادَش خداوندِ داد

                        بُوَد تا بُوَد هَم بِدین یِک نَهاد

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • M آفلاین
                          M آفلاین
                          mr.vinyzo
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #12

                          گفتار هفتم
                          .

                          تو را دانش و دین رهاند درست

                          در رستگاری ببایدت جست

                          وگر دل نخواهی که باشد نژند

                          نخواهی که دائم بُوی مستمند

                          به گفتار پیغمبرت راه جوی

                          دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

                          چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

                          خداوند امر و خداوند نهی

                          که خورشید بعد از رسولان مه

                          نتابید بر کس ز بوبکر به

                          عمر کرد اسلام را آشکار

                          بیاراست گیتی چو باغ بهار

                          پس از هر دو آن بود عثمان گزین

                          خداوند شرم و خداوند دین

                          چهارم علی بود جفت بتول

                          که او را به خوبی ستاید رسول

                          که من شهر علمم علیم در است

                          درست این سخن قول پیغمبر است

                          گواهی دهم کاین سخن‌ها از اوست

                          تو گویی دو گوشم پر آواز اوست

                          علی را چنین گفت و دیگر همین

                          کز ایشان قوی شد به هر گونه دین

                          نبی آفتاب و صحابان چو ماه

                          به هم بستهٔ یک‌دگر راست راه

                          منم بندهٔ اهل بیت نبی

                          ستایندهٔ خاک پای وصی

                          حکیم این جهان را چو دریا نهاد

                          برانگیخته موج از او تندباد

                          چو هفتاد کشتی بر او ساخته

                          همه بادبان‌ها بر افراخته

                          یکی پهن کشتی به سان عروس

                          بیاراسته همچو چشم خروس

                          محمّد بدو اندرون با علی

                          همان اهل بیت نبی و ولی

                          خردمند کز دور دریا بدید

                          کرانه نه پیدا و بن ناپدید

                          بدانست کو موج خواهد زدن

                          کس از غرق بیرون نخواهد شدن

                          به دل گفت اگر با نبی و وصی

                          شوم غرقه دارم دو یار وفی

                          همانا که باشد مرا دستگیر

                          خداوند تاج و لوا و سریر

                          خداوند جوی می و انگبین

                          همان چشمهٔ شیر و ماء معین

                          اگر چشم داری به دیگر سرای

                          به نزد نبی و علی گیر جای

                          گرت زین بد آید گناه من است

                          چنین است و این دین و راه من است

                          بر این زادم و هم بر این بگذرم

                          چنان دان که خاک پی حیدرم

                          دلت گر به راه خطا مایل است

                          تو را دشمن اندر جهان خود دل است

                          نباشد جز از بی‌پدر دشمنش

                          که یزدان به آتش بسوزد تنش

                          هر آنکس که در جانش بغض علی‌ست

                          از او زارتر در جهان زار کیست؟

                          نگر تا نداری به بازی جهان

                          نه برگردی از نیک‌ پی همرهان

                          همه نیکی‌ات باید آغاز کرد

                          چو با نیک‌نامان بُوی هم‌نورد

                          از این در سخن چند رانم همی

                          همانا کرانش ندانم همی

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          1
                          • M آفلاین
                            M آفلاین
                            mr.vinyzo
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #13

                            گفتار هشتم
                            سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

                            بَرِ باغِ دانش همه رُفته‌اند

                            اگر بر درختِ برومند جای

                            نیابم که از بَر شدن نیست رای

                            کسی کو شَوَد زیرِ نخلِ بلند

                            همان سایه ز او بازدارَد گَزَند

                            توانم مگر پایه‌ای ساختن

                            بَرِ شاخِ آن سروِ سایه فکن

                            کز این ناموَر نامهٔ شهریار

                            به گیتی بمانم یکی یادگار

                            تو این را دروغ و فَسانه مَدان

                            به رنگِ فُسون و بهانه مَدان

                            از او هر چه اندر خورَد با خِرَد

                            دگر بَر رَهِ رمز و معنی بَرَد

                            یکی نامه بود از گَهِ باستان

                            فراوان بِدو اندرون داستان

                            پراگَنده دَر دستِ هَر موبَدی

                            از او بَهره‌ای نزدِ هَر بِخرَدی

                            یکی پهلوان بود دهقان‌نژاد

                            دلیر و بزرگ و خردمند و راد

                            پژوهندهٔ روزگارِ نَخُست

                            گذشته سخن‌ها همه باز جُست

                            زِ هر کشوری موبَدی سال‌خَرد

                            بیاورد کاین نامه را یاد کرد

                            بپرسیدشان از کیانِ جهان

                            وزان نامدارانِ فرخ مَهان

                            که گیتی به آغاز چون داشتند

                            که ایدون به ما خوار بگذاشتند

                            چگونه سَر آمد به نیک اختری

                            بر ایشان همه روزِ کُندآوری

                            بگفتند پیشَش یکایک مَهان

                            سخن‌های شاهان و گشتِ جهان

                            چو بشنید از ایشان سِپَهبَد سَخُن

                            یکی ناموَر نامه اَفکند بُن

                            چنین یادگاری شد اندر جهان

                            بر او آفرین از کهان و مهان

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • M آفلاین
                              M آفلاین
                              mr.vinyzo
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط mr.vinyzo انجام شده
                              #14

                              گفتار نهم

                              چو از دفتر این داستان‌ها بَسی

                              هَمی خوانَد خوانَنده بَر هَر کَسی

                              جهان دل نهاده بدین داستان

                              همان بِخْرَدان نیز و هَم راستان

                              جوانی بیامد گُشاده زبان

                              سُخن گفتنِ خوب و طَبعِ رَوان

                              به شعر آرَم این نامه را گفت مَن

                              از او شادمان شُد دلِ انجمن

                              جوانیش را خوی بَد یار بود

                              اَبا بَد هَمیشه به پیکار بود

                              بَر او تاختن کَرد ناگاه مرگ

                              نَهادَش به سَر بَر یکِی تیره تَرگ

                              بِدان خوی بَد جانِ شیرین بِداد

                              نَبُد از جوانیش یک روز شاد

                              یکایک از او بَخت بَرگَشته شُد

                              به دستِ یکی بَنده بَر کُشته شُد

                              بِرَفت او و این نامه ناگفته ماند

                              چُنان بَختِ بیدارِ او خُفته ماند

                              الهی عَفو کُن گُناهِ وُرا

                              بیَفزای دَر حَشْر جاهِ وُرا

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • M آفلاین
                                M آفلاین
                                mr.vinyzo
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #15

                                گفتار دهم

                                دلِ روشنِ من چو برگشت از اوی

                                سوی تختِ شاهِ جهان کَرد روی

                                که این نامه را دَستِ پیش آوَرَم

                                زِ دفتر به گفتارِ خویش آوَرَم

                                بِپُرسیدَم از هر کسی بی‌شُمار

                                بتَرسیدَم از گردشِ روزگار

                                مَگر خود دِرَنگم نباشَد بَسی

                                ببایَد سِپُردَن به دیگر کَسی

                                و دیگر که گَنجَم وَفادار نیست

                                همین رَنج را کَس خریدار نیست

                                بر این گونه یِک چَند بُگذاشتَم

                                سخن را نَهُفته هَمی داشتَم

                                سَراسَر زَمانه پُر از جَنگ بود

                                به جویندگان بَر جَهان تَنگ بود

                                زِ نیکو سُخن بِهْ چه اَندر جَهان

                                به نَزدِ سُخن سَنجِ فَرُّخ مَهان

                                اگر نامَدی این سخن از خُدای

                                نَبی کِی بُدی نَزدِ ما رَهنُمای

                                به شَهرَم یکی مِهربان دوست بود

                                تو گفتی که با مَن به یِک پوست بود

                                مَرا گُفت خوب آمَد این رای تو

                                به نیکی گِراید هَمی پای تو

                                نِبِشته من این نامهٔ پَهلَوی

                                به پیشِ تو آرَم مَگَر نَغنَوی

                                گشاده زَبان و جوانیت هَست

                                سخن گفتنِ پَهلوانیت هَست

                                شو این نامهٔ خسروان باز گوی

                                بدین جوی نَزدِ مَهان آبروی

                                چو آوَرد این نامه نَزدیکِ مَن

                                بَر اَفروخت این جانِ تاریکِ مَن

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                1
                                پاسخ
                                • پاسخ به عنوان موضوع
                                وارد شوید تا پست بفرستید
                                • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                • بیشترین رای ها


                                • درون آمدن

                                • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                • اولین پست
                                  آخرین پست
                                0
                                • دسته‌بندی‌ها
                                • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                • جدیدترین پست ها
                                • برچسب‌ها
                                • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                • دوره‌های آلاء
                                • گروه‌ها
                                • راهنمای آلاخونه
                                  • معرفی آلاخونه
                                  • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                  • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                  • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                  • معرفی گروه‌ها
                                  • لینک‌های دسترسی سریع