هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
sheydadb37 اخ اخ ب شدت درکت میکنم
-
sheydadb37
استراحت کن بهتر میشی(: -
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
sheydadb37
استراحت کن بهتر میشی(:غصه هم با استراحت کم میشه؟
-
sheydadb37
سردرد و سرماخوردگی رو گفتم:)
غصه هم درس میشه...نگران نباشه -
-
-
sheydadb37 چراگریه؟از گریت ناراحت شدم
-
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
تو اتاق ۳۰۴ منتظرتم تا ابد.
در نداره و فقط یه پنجره با چارچوب سفید تو دل قلب سیاه دیوار .
راستشو بخوای باد خیلی میاد و هیچ چیزی اینجا ثابت نیست ؛ برگ درختا و سرعت ماشینا و مسیر پرواز کلاغ ها و داد موذن ...
درخت توت پشت پنجرست ، باز کنی پنجره رو خودش رو هل میده توی اتاق ... دستاش یخ زده از سرما حس میکنم چشماش خشک شده به بخاری کهنه گوشه اتاق که چند ماهه نفس نمیکشه ... یه آه میکشه و برگ بعدی هم میلغزه رو دست باد ...
سه تا تخت تو اتاقه دستشون توی دست همه ... قیافه شون میگه که از مسافرا خسته ترن ، پس کی اونا استراحت کنن ؟ یکیشون دیگه نای خسته بودن هم نداره هر از گاهی ک میشینی روش دیگه درد پاش امونش نمیده یه ناله خفه میکنه و دیوار رو گاز میگیره ک بغضش نترکه ... اونطرف تر یه ماشینه ...
هممم! ماشین وایساده کنار یه دیوار سیمانی روش نوشته (پارک = پنچری !) ... عین خیالشم نیست ، منتظر کسی هم نیست ، عاشقم نیست ...
صاحبش چند روزیه رفته و اینو تنها گذاشته به امون خدآ ... باد لاستیک ها داره خالی میشه و ماشین چشماش به پیاده رویی ک ی پیر مرد دست به عصا و با عینک دودی رد میشهپیر مرد آهسته آهسته میره جلو انگار نابیناست منحرف میشه سمت جدول پر آب انگار ن انگار بازم بی هوا میره جلو ، ولی ماشین استرس گرفته از قضا بوقشم سوخته و فقط تماشا میکنه ... پیر مرد میره لب جدول ...
عینکش رو برمیداره یه تف محکم میکنه توی آب ، یه نخ سیگار روشن میکنه و میندازه کف خیابون ... عینکشو میزنه با ژست خاص خودش بقیه راه رو ادامه میده ... انگار دنبال کسی هستمیره جلوتر وارد یه مغازه لوازم بهداشتی میشه ... یه تیغ ریش تراشی و یه شامپو میخره .. پولش رو حساب میکنه و میاد مغازه روبرویی حدود نیم کلو سیب ریز میخره .. میاد همونجایی ک سیگارش رو روشن کرد وایمیسه بدور از چشم بقیه تیغ رو باز میکنه و عمودی توی یه سیب فرو میکنه تا از طرف دیگه بیاد بیرون ... سیب رو قورت میده ..
-
@FatiJoooooni خب من میرم دهم زیست و فیزیک و شیمی رو خوندم اینا رو میتونم بگم
زیست:من با سه تا کاب مختلف کار کردم برای شروع اگه زیاد مسلط نیستی با کتاب ابی قلم چی شروع کن بعد اگه وضعت بهتر شد با سیر تا پیاز برو .اخرشم میکرو بزن میکرو سطحش خیلی بالاتر از اوناس من اویل هر سه تا رو میزدم ولی حالا فقط میکرو