learning English
-
disruptive
معنی : مختل کردن ، گمراه کردن
کد: این (this) آهنگ های رپ زندگی آدمو مختل میکنن !
................................................................................................................
haphazardly
معنی : تصادفی ، اتفاقیکد: به ور تصافی یه هفت هزار دلاری پیدا کردم
-
★quandary★
رمز:کوهان داری و در بیابان سرگردانی
معنی لغت:سرگردانی ؛گیجی؛ تحیر
تلفظ: کندری
هم آوا:کوهان داری -
لغت: engross
رمز:از ترس این گراز شده
معنی: مجذوب شدن
تلفظ: این گرُس
هم آوا: این گراز -
لغت: bleak
رمز:یک خانه black و bleak
معنی: بی حفاظ، درمعرض بادسرد، متروک، غم افزا
تلفظ: بلیک bli:k
-
لغت: Accolade
رمز:اون چیزی که توی آکولاد می بینید مراسم اعطای منصب است!
معنی: مراسم اعطای منصب
تلفظ: آکِلِید
هم آوا: آکولاد -
★لغت: sarcasm★
رمز:مردمی که سَر کاظم را می دیدند به او طعنه می زدند!
معنی: طعنه زدن، سرزنش کردن
تلفظ: ساکاظم
هم آوا: سَرِ کاظم -
←لغت انگلیسی: Allude→
هواشناسی به هوای آلوده تهران اشاره کرد.
معنی فارسی: اشاره کردن
تلفظ: اِلوود
هم آوا: آلوده -
●لغت انگلیسی: tremendous●
سه مرد دوست دارند کارهای عظیم انجام بدن!
معنی فارسی: عظیم
تلفظ: تِرِمِندِس
هم آوا: تری مِن دوست -
لغت انگلیسی: Diligent
رمز:مردم دلیجان بسیار سخت کوش هستن
معنی فارسی: سخت کوش
تلفظ : دلیجنت
هم آوا : دلیجان