بازی با کنکور ..
-
((موضوع انشا: گاهی....))
گاهی یه چیزایی برات رخ میده كه نمیتونی به هیچكس بگی.همه تشویقت میكنن میگن افرین عالیه راهی نمونده اما نمیدونن ...........
گاهی اونقد بی حوصله میشی كه میگی كاش همین لحظه كنكور بود و فقط از دست این كنكور كاش همین لحظه خلاص میشدم!
گاهی یه هفته درس میخونی و اخر هفته میبینی انگار هیچی نخوندی و نتونستی بیشتر از 10 درصد مطالب ازمونتو خوندی!
گاهی از خدا خیـــــلی دور میشی و حتی روت نمیشه ازش بخوای كمكت كنه.
گاهی خیلیییییی دلت میگیره و كسی نداری باهاش حرف بزنی و نخواد سرزنشت كنه!!!!!!
گاهی حتی روت نمیشه به مادرت بگی دیگه بریدم و برام توان خوندن نمونده.
و ده ها گاهی دیگر!
تموم این گاهی ها شرح حال منه.ولی زندگی من برای این مدت باقی مونده چند تا ((امـــــــــا))لازم داره
اون امـــــــــــــــــــا ها كه باعث میشه تو همین لحظه به خودم قول بدم این مدتو عالی بخونم چند تا چیزه
1-زحمتی كه كشیدم
2-دوستایی كه كمكم كردن .راهنماییم كردن .بهم امید دادن
اما بزرگـــــــــــــــــتر از اینها یه دلیلــــــــــــــه (( پـــــــــــدر و مــــــــــادرم))
پس به توكل نام اعظمش استارت نهایی رو خواهم زد.
-
تلاش کن و صبور باش
مطمن باش پیروزی از آن توست.....
هر روز میتونید یک گام به رویاتون نزدیک بشین
پس بسم الله شروع کنید برای رسیدن
به رویاتون گام های محکمی بردارید تا دیر نشد و برای رسیدن به رویاتون بجنگید .....
به امید موفقیت همه ی کسایی که تلاش میکنن
یاعلی