هرچی تو دلته بریز بیرون 3
قفل شده است
بحث آزاد
-
از بچه ای که در رحمت زار میزند
از گرگ خسته ی مستتر میان تنم
از بوی تند خشم زنی مثل تو
تا ناامیدی من از مرد بودنم
این جانور که برای تو شعر می شود
در خود فرو ریخته شده گیج می زنم
ما را به نیمه ی پر لیوان چکار
این باقی سمی ست که پیشتر خورده اند
ساقی تمام کن قصه را که رو شده است
انان که خراب تو بودند مرده اند
آلوده کن تمام مردان شهر را
آلوده به این ویروس بیرحم تا
برحجم رنجی که بر ماست بنگرند
آنان که دچار تو بودند مرده اند
از بچه یتیمی که منم و زار می زنم
این عنکبوت کلافه که تار می تنم
این جانور گرفتار در دام خویش
این آنکه به انتها رسیده این منم ...خداحافظ دوستان دیگه فکر میکنم زمان فعالیتم تو انجمن تموم شده.
به امید اینکه هر چیزی سر جاش باشه.
یا حق