هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
اردو رفته بودیم ی شهر دیه بعدش ناهار رفتیم رستوران غذای همه جوجه بود بعدش دوتا کم اوردن بعدش خانوم مدیر نزدیک ما بود گفته بچه ها شرمنده ال و بل کوبیده میخورید براتون بیارم منو دوستممم زود گفتیم اره خانومم بعدش وقتی غذای ما دوتا امدد همه چشموشون اتفادب غذای ما اقا جات خالی یکی از بچه ها زد زیر گریه چرا اونا کوببیده میخورن من نخورم منو دوستمم با سرعت نور خوردیمش با ی نیش باز marylb
-
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
وسط رستوران نشست رو زمین زد زیر گریهه چرا من کوبیده نخورم مام خبیث بودیم چنبره زدیم رو غذا ته تهشو خوردیم زود زود
خانوم مدیرم رفت براش کوبیده سفارش بده نمونده بود دوتا بود ک منو دوستم خوردیمش -
marylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
ققنوس
بیچاره مدیرتون، از دست شما ها
دختر به اون سن به خاطر کوبیده گریه میکنه!!! جالبههمینو بگو میدونی دوست من دختر خالش میشد چشم دیدن همو نداشتن بیشتر برا همون تا اخر اردو این بغض کرده بود مام کلی شیطنت کردیم همه جا رو دربو داغون ول یاین تا اخر قهر بود
-
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
رفتم مغازه سرکوچه یکی داشت با نامزدش حرف میزد
بعد بهش میگفت باشه گلم خداحافظ
وقتی خارج شد از مغازه صاحب مغازه اینجوری گفت :
اه اه اه
حالم بد شد
خاک تو سرش کنم که به نامزدش میگه گلم
من تاحالا به زنم نگفتماه اه به خوودش
پس چی بگه خو بنده خدا