-
-
-
-
ارغوان دیگر تنها نیست! سایه به ارغوانش پیوست
-
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیشرو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
روحشون شاد
-
شادی روحانی نسیبشان باد
-
@fazel-zakeri 🥺
خدا رحمتشون کنه -
رفت و این اشیانه خالی ماند
روحش شاد:((( -
-
یعنی دیگر از "ارغوان" برایمان نخواهی گفت...؟
-
-
سایه در خاک خویش آرام گرفت...........
پ.ن: آواز با صدای خودم..... امید که دقیقه ای با صدای ناهنجارم ازرده خاطر نشده باشید
-
-
کاشت درخت ارغوان در آرامگاه استاد.،،،،
-
سایه شدن ابتهاج
استاد: حروف و کلمات برای من رنگ دارند: ر خاکستری، گ نارنجی و ج سیاه است. ی کلمات برایم سرد و گرماند: سایه کلمهای سرد است، گلابی کلمهای گرم. بهگمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست؛ اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت.
خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدونادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی میشود گفت وقاحت.
-
دیدار سایه و محمدرضا لطفی پس از دوری بسیار