هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
@گل-آبی نه خسته شدم
جالب اینجاست که نیم ساعت یه ساعت میذارم قفسه رو مرتب میکنم هر قسمت کتابای مشخصی میذارم . حتی ارتفاع کتابارو تنظیم میکنم گاهی خخخ
بعد از لحظه ای که شروع میکنم به استفاده از اون کتابها به طرز عجیبی در برابر اینکه سر جاش برگردونم اون کتابو مقاومت میکنم
این میشه که هر بار با اندوه خاصی تمیزشون میکنم
حتی گاهی عکس میندازم با دو روز بعدش مقایسه میکنم خخخ
حکایت غریبیه اتاق تمیز کردن من -
@گل-آبی عشوه؟
باید ببینی چه قیامتی میشه که اقدام به تمیزکاری میکنم
من روزایی که حالم خوبه کتابو میذارم تو یه قفسه دیگه
روزایی که معمولی ام حتی عمودی نمیکنم کتابو تو قفسه همینطور درهم میذارم
اگر هم که حالم بد باشه اصلا از روی میز برشون نمیدارم
و اکثر مواقع حالم بده
میز من یه قسمت بالاشه ، سه تا تیکه اطرافش
دو تا کمد داره چهارتا کشو
هر چی برمیدارم تو این نواحی جا میدم و یهو میبینی نصف قفسه رو میزه
به علاوه ی لپ تاپ و هدست و مودمو کلی خودکارو بسته های بیسکوییت و لیوانای چای حتی
امکان نداره زیر پنج لیوان از اتاقم خارج شه
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل -
صوفی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@گل-آبی عشوه؟
باید ببینی چه قیامتی میشه که اقدام به تمیزکاری میکنم
من روزایی که حالم خوبه کتابو میذارم تو یه قفسه دیگه
روزایی که معمولی ام حتی عمودی نمیکنم کتابو تو قفسه همینطور درهم میذارم
اگر هم که حالم بد باشه اصلا از روی میز برشون نمیدارم
و اکثر مواقع حالم بده
میز من یه قسمت بالاشه ، سه تا تیکه اطرافش
دو تا کمد داره چهارتا کشو
هر چی برمیدارم تو این نواحی جا میدم و یهو میبینی نصف قفسه رو میزه
به علاوه ی لپ تاپ و هدست و مودمو کلی خودکارو بسته های بیسکوییت و لیوانای چای حتی
امکان نداره زیر پنج لیوان از اتاقم خارج شه
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجملچقدر مشابه