هرچی تو دلته بریز بیرون 3
قفل شده است
بحث آزاد
-
-
-
پاییز
فصل قشنگ من
تو هم داری تمام میشوی ..........
دلم برایت تنگ می شود هر چند که شاید تا پاییزی دیگر باشم یا نباشم ......- چه زود می گذره روزا .......
باورش گاهی سخته
انگار همین دیروز بود که پارسال شعر ماث رو گذاشتم تودلی ..........
فک کنم تودلی دو بود ............
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانیست.
ور جز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصلها ، پائیز ..(مهدی اخوان ثالث)
شبتون خ و ش
- چه زود می گذره روزا .......