هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
در گوشه ای از تالار عده ای روی زمین نشسته اند یکی شان نیچه است.گیر داده به کنفسیوس که بچه کجایی کنفسیوس هم اصرار دارد که اهل چین است و نشانه اش چشم های بادامی اش است.نیچه اما قبول نمیکند و به کانت میگوید <<تو قبول میکنی این چینی باشه<<کانت شانه بالا می اندازد و میگوید<<این عمرا چینی باشه این به اسمش میخوره یونانی باشهاخه کی تو چین اسم بچشو کنفسیوس میزاره؟>>کنفسیوس که از عصبانیت قرمز شده می گوید<<اون موقع مد بود الان دیگه نمی زارن.اصلا تو خودت الان روت میشه بری بیرون بگی من اسم من کنته است؟؟تو خودت نیچه؟آدم یاد بیلچه و کمچه میوفته>>نیچه که بهش بر خورده میگه<<سر بد بحثی رو باز کردی میخوای بگم چرا اسمت غربیه و قیافت شرقی؟بگم؟بگم؟>> دکارت که تازه اومده میگه<بگو بگو بخندیم>>نیچه با ارنج بهش میگه<<بیا تو پی وی میگم>>و می خندند کنفسیوس که قاطی کرده میره پیش چامسکی که اسمشو عوض کنه ولی اون وقت نداره بهش میگه برو از منشی وقت بگیر .............
-
سلاممممم
-
سلام
-
خوبی؟؟
-
ممنون شما چطورین؟