هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
وقتی كه من بچه بودم
وقتی كه من بچه بودم
پرواز یك بادبادك
می بردت از بام های سحر خیزی ی پلك
تا
نارنجزاران خورشید
آه
آن فاصله های كوتاه
وقتی كه من بچه بودم
خوبی زنی بود
كه بوی سیگار میداد
و اشكهای درشتش
از پشت آن عینك ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت
وقتی كه من بچه بودم
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرك
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند
وقتی كه من بچه بودم
لذت خطی بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پیر رنجور
آه
آن دستهای ستمكار مظلوم
وقتی كه من بچه بودم
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
كه بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد
آری
می شد ببینی
و با غروری به بیرحمی بی ریایی
تنها بخندی
وقتی كه من بچه بودم
در هر هزاران و یك شب
یك قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناكت
سرشار باشد
وقتی كه من بچه بودم
زور خدا بیشتر بود
وقتی كه من بچه بودم
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند
آه
آن روزها گربه های تفكر
چندین فراوان نبودند
وقتی كه من بچه بودم
مردم نبودند
وقتی كه من بچه بودم
غم بود
اما
كم بوداسماعیل خویی
-
کسی که ذاتش درست باشد
با یک تلنگر دگرگون می شود
از بیراهه به صراط مستقیم می آید
بجای اینکه جو زده باشیم
بدون هیچ دلیل عقلانی مثل دیگران باشیم
خود واقعیمان باشیم
خودی که خدا در وجودمان قرار داده
خودی که خدا از ما انتظار دارد
خودی که وجدانمان می گوید
بدون هیچ تعصبی
بدون هیچ قضاوتی
بدون هیچ توهینی
بدون هیچ تمسخری
تو که راه درست در پیش بگیری
در این دوره ی پر از بیراهه
ناخواسته رفتار و اعمالت تلنگری می شود برای دیگران
الگویی خوبی باش نه در ظاهر،در عمل
کسانی که ظاهرا خودشان را خوب جلوه می دهند ولی عملا خوب نیستند باعث نابودی نسل انسانیت هستند.
آدم ها می توانند سه دسته باشند:
یا نماینده خدا
یا نماینده شیطان
یا سیاهی لشکر
انتخاب و اختیار با شماست جزو کدام دسته باشی#مظاهر_حیدری