سلام بچه ها
بابا مامان من معلمن خو
همکاراش دونه دونه این روزا بهم زنگ میزنن میگن انتخاب رشته کن برو!
بابا مامانم دارن بهم فشار میارن
من واقن 3 هفتس از ساعت 5 صب بیدار میشم و تا شب دیر وقت میخونم...
دارن نظرم درسم و روحیمو تضعیف میکنن
من نمیخوام برم یه دانشگاه توی یه شهرستان و مجبور بشم تا پایان دکترای خودمو توی دانشگاه های ایران بگیرم من عقیدم اینه ک دانشگاه خوب قبول بشم با رتبه خوب و خوب درسامو بخونم و برم
اما عقیده اینا اینجوریه ک اگ انتخاب نکنی یه سال عمر خودتو تلف میکنی و این حرفا
خیلی اذیتم میکنن من نمیدونم چیکار کنم بمولا
اینقدر این روزا خوب درس میخونم یعنی میتونم بهتون بگم هر چیزی این سه هفته خوندم اینقدررر تمرین کردم ک هر آزمونی ازش از خودم میگیرم با سخت ترین سوالات بازم تو کمترین زمان ممکن صد میزنم حالا چ آزمون هایی ک خونه میگیرم چ آزمون های توی سایت های مختلف چ آزمون های تابستانه و آزمون های سال قبل تابستون...
بابا مامانم دارن اذیتم میکنن چیکار کنم حالمو داغون کردن
همه میگن برو برو برو
ای خدا چیکار کنم اذیتم دارن میکنن دارن یکاری میکنن ک روحیمو دارم میبازم با این حرفاشون تا قانع به چیزای کم بشم.... من ارادم قوی هستش اگ بمونم شک نکنید سال بع رتبه برتر میشم اصن شک نکنید منو شماها نمیشناسید چثدر با ارادم ولی میبینید اگ اینها از همین اول حالمو بد نکنن
الان اینقددد حالمو بد کردن امروز لپ تاپمو کوبیدم زمین بلند شدم جزوه فیزیک و شیمی آلا رو برداشتم رفتم لب ساحل دریا نشستم یکمی خوندم و مرور کردم
الان گفتم بیام خونه اومدم برم مغازه دوست پدرم یه مداد نوکی 0.7 بخرم دیدم ازم پرسید چطور شد و فلان اونم قفس زد ک انتخاب رشته کن و فلان و کلی نصیحت و قفلی و تا دم در مغازه اومد بیرون و نمیدونم آقا مهندس اومدم بیرون ک بازم بگم دانشگاه نوشیروانی بابل قبولی انتخاب رشته کن اگ رشته ای ک دوست داری اونجا قبول میشی و دانشگاهش سطح بالاست و فلان
اما من خیلی حالم بدتر شد نمیدونم چیکار کنم
چرا نمیذارن مثل آدم بخونم 

دلم میخواد از خونه فرار کنم برم ناکجا آباد
با این کارایی ک اینا میکنن دل آدمو خورد میکنن اصن امید آدمو کور میکنن بابا مامانم
قفلی میزنن ای خدااا
تو رو خدا کمکم کنید چیکار کنم 

