ما بچه بودیم عاشق پسر همسایه مون می شدیم و فکر می کردیم دنیا به آخر رسیده و کارمون تمام است!
بعد اسباب کشی می کردیم و می رفتیم یه خونه ی دیگه!
پسر ِ همسایه ی جدیدمون می اومد توی بالکن و عاشق اون می شدیم و با خودمون می گفتیم خوب شد به خاطر قبلی خودمون رو نکشتیم
الان کاری به همسایه و عشق و این ها ندارم
فقط خواستم بگم آدم بعضی وقت ها باید سعی کنه توی اسباب کشی زنده بمونه که بدونه می تونه دوباره یکی رو دوست داشته باشه، می تونه دوباره اشتباه کنه و نمیره...
لطفا تو اسباب كشي ها زنده بمونيد !