امروز بعد از مدتها دلم هوس کرد درس بخونم
ولی دیدم هوسه منم ادم هوس بازی نیستم
به شیطون لعنت فرستادم و دوباره اومدم انجمن

-Dr_Ugger-
دیدگاهها
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
کافــه میـــم♡ -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمپسره به دوست دخترش زنگ میزنه میگه:
کجایی؟
میگه: با پدرم تو ماشین bmwش داریم میریم از بانک پول بگيريم که من برم برای اسبم پد زین بخرم بابامم میخاد فیکسای چوب اسکیاشو عوض کنهتو کجایی عزیزم؟
پسره میگه: تو همین اتوبوسی که تو هستی، خواستم بگم پول بلیط رو من حساب كردم تو نميخواد بدی
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمسپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمبچه ها تو این شبای عزیز یه دختری هست
خیلی به دعا احتیاج داره
قفل گوشیشو گذاشته شناسایی چهره
رفته حموم اومده نمی تونه گوشیشو باز کنه
یه هفته هستش داره آرایشهای مختلفو انجام میده
نتونسته. -
موسیقی کده -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5من از فردا تا الان یه بارم سایتو چک نکردم اینجارو میبینم ببینم کی خلوت میشه اونوقت میفهمم اومده
-
شعردانه
گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت
خندید و گفت من به تو کاری نداشتم...• وحشی بافقی
-
شعردانه
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
%(#ff0000)[او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان]
%(#ff0000)[دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود]
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
• سعدی
-
گزارش مطالعه بچه های همخوانی@first
گزارش ۱۴۰۰/۴/۲۰
سلام
تایم شروع : 8:45
ریاضی: 3 بدون تست
شیمی: 2 بدون تست
فیزیک: ۱:۳۰ تست:20
زیست: 1 بدون تست
کل: 7:30
تست: 20دوازدهم تجربی (کنکوری۰۱)
مرور دهم و یازدهمشب بخیر
-
جزوه صفر تا صد زیست دهم آقای موقاریقسمت های بعدی رو فصل به فصل میفرستم
-
گزارش مطالعه بچه های همخوانی@first گزارش 1400/4/24
سلام
ریاضی 2:45 همراه 13 تست
زیست 3:15 بدون تست
کل: 6 ساعت و 13 تست
دوازدهم تجربی (کنکوری 1401)
مرور دهم و یازدهموقتی که دردا میگیره زیر یه خم
تورو میکوبه روی زمین و میره ، بخند
به این میگن بدل توی فن کشتی
یعنی تو درداتو با خنده کشتی
توی کلمه ی ای کاش ، حبس نشو
کاش رو کاشتن ولی سبز نشد.یاس
شب به خیر
-
گزارش مطالعه کنکور 1401@first
1400/4/27
سلام
زیست 2:30 به همراه 25 تست
شیمی 00:30 بدون تست
کل 3 ساعت و 25 تست
شب خوش -
پرسش پاسخ زیستHesam Mohammadi اخه آقای موقاری توی یکی از کارگاه تستاشون برای این تست مورد (د) نادرست گرفتن
-
فقط برای سپاسگزاری از آلاآلا=
-
پرسش پاسخ زیست@Amin-th در پرسش پاسخ زیست گفته است:
Mbf در پرسش پاسخ زیست گفته است:
سلام...
این سوال کسی میتونه برام توضیح بده؟
جوابش گزینه 3سلام..
%(#ed0008)[منظور گزینه 1 انقباض دهلیز و انقباض بطن هستش،که توی انقباض دهلیزها خون وارد آئورت نمیشه]
%(#ed0008)[منظور گزینه 2 استراحت عمومی و انقباض دهلیزهاست؛خب مشخصه که توی انقباض دهلیز ها سلول های ماهیچه ای در کوتاه ترین حالت خودشون هستند؛نه بلند ترین]
%(#00c200)[گزینه 3 منظورش استراحت عمومی(0.4) و انقباض دهلیز هاست(0.1) ، که در تمام این مدت (0.5) دریچه های سینی بسته هستن که مانع خروج خون از بطن ها میشن]
%(#ed0008)[گزینه 4 رو هم دقت بکنید که گفته مانعی برای ورود خون به دهلیز راست وجود داره،ولی ما میدونیم که ورودی سیاهرگ ها به دهلیز ها هیچ دریچه ای نداریم...]ببخشید آقا امین گزینه ی چهارم گفته که خون تغذیه کننده یاخته های قلب یعنی خونی که در کرونر است را منظورشه فک نکنم که سیاهرگ باشه شاید منم اشتباه کنم
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمعه عه دستم درد گرفت اینقد جوک واستون نوشتم
دروغ گفتم همش کوپی بود -
زیست دهم /فصل 6Romi_fr خواهش می کنم کاری نکردم
-
کافــه میـــم♡کودکی کوزهای شکست و گریست که مرا پای خانه رفتن نیست
چه کنم، اوستاد اگر پرسد کوزهی آب ازوست، از من نیست
زین شکسته شدن، دلم بشکست کار ایام، جز شکستن نیست
چه کنم، گر طلب کند تاوان خجلت و شرم، کم ز مردن نیست
گر نکوهش کند که کوزه چه شد سخنیم از برای گفتن نیست
کاشکی دود آه میدیدم حیف، دل را شکاف و روزن نیست
چیزها دیده و نخواستهام دل من هم دل است، آهن نیست
روی مادر ندیدهام هرگز چشم طفل یتیم، روشن نیست
کودکان گریه میکنند و مرا فرصتی بهر گریه کردن نیست
دامن مادران خوش است، چه شد که سر من بهیچ دامن نیست
خواندم از شوق، هر که را مادر گفت با من، که مادر من نیست
از چه، یکدوست بهر من نگذاشت گر که با من، زمانه دشمن نیست
دیشب از من، خجسته روی بتافت کاز چه معنیت، دیبه بر تن نیست
من که دیبا نداشتم همه عمر دیدن، ای دوست، چو شنیدن نیست
طوق خورشید، گر زمرد بود لعل من هم، به هیچ معدن نیست