آلاخونه

Aqua ممنون

Aqua

این صورت سوال به همراه پاسخنامه
اومده ضابطه رو ساده کرده. این کار اینجا اشتباه نیست؟ چون اول باید دامنه این دو تابع رو بدست بیاری و بعد از اون بردشون رو هم با هم مقایسه کنی، اگر برابر بودن اون موقع میتونیم ضابطه رو ساده کنیم و بگیم این دو تابع با هم برابر هستند. اما زمانی که دامنه متفاوت باشه مساوی قرار دادن این دو تا درست نیست.

خدایا همینجوری شکرت
دلیل خاصی ندارم... ولی باز هم‌ شکرت

سلام. این دو تابع با هم برابر نیستن درسته؟ چون تابع اولی تجزیه شده اتحاد مزدوج هست که: [∞+,Df= [0 اما دومی که ساده شده ضابطه بالایی هست، دامنه اش میشه مجموعه کل اعداد حقیقی.
@ریاضیا
@تجربیا
@یازدهم
@دوازدهم

Ailin ممنونم

سلام. اگه ناقل عصبی رو درنظر بگیریم، این گزینه صدق نمیکنه اما پاسخ درست همین گزینه ۴ هست. چون ناقل عصبی به یاخته پس سیناپسی متصل نمیشه به گیرنده اختصاصی خودش که در یاخته هدف تعبیه شده متصل میشه.

@یازدهم
@دوازدهم
@تجربیا

تنها هدفم از این کار بازگشت مجدد به خدا هست. کسی که همیشه بهم توجه داشته حتی زمانی که من ازش غافل بودم.
قبول دارم ممکن هست به خاطر مشغله های ذهنی که مدت ها هست تمام وجودم رو درگیر کرده، خدا رو فراموش کرده باشم. سنگینی این روز های روحم هم به خاطر کمرنگ تر شدن حضورش در زندگیم هست.
البته این من بودم که عامل تمام این اتفاقات هست وگرنه تو هیچوقت من رو رها نمیکنی. چه جاهایی که من رو از قعر چاه بیرون کشیدی و من هم مثل همیشه شرمسار از اینکه چرا به کسی که انقدر بهم علاقه داره، بی توجهی میکنم.
به خودم اومدم و دیدم چقدر ازت فاصله گرفتم. روحم، روانم و جسمم بهت عادت کرده بوده، زندگیم با حضورت رنگین بود، سخنی ها قابل تحمل بود چون تو کنارم بودی.

از امشب دوباره میشم همون صبا گذشته. هر شب باهات صحبت میکنم بلکه دوباره به سمتم برگردی. بین جمعیتی انبوه از دغدغه های زندگی میترسم تو رو گم کنم. پس مثل یک مادری که توی شلوغی کودک نوپا رو در آغوش میگیره، دوباره من رو در آغوشت بگیر... ولی انقدر محکم که نتونم فرار کنم.

ما که روزی پروانه می شویم، بگذار روزگار هرچقدر می‌خواهد پیله کند.

امتحان دینی دارم و از اونجایی که از مطالعه خط به خط این کتاب عذاب میکشم به هر نحوی شده می‌خوام فرار کنم. بنابراین حدود یک ربع هست که وقتم رو دارم تلف می‌کنم. اما دیگه بسه. من از تست ها زدم که این درس رو بخونم پس بذار حداقل یک سودی هم داشته باشه.

mr.vinyzo متوجه شدم. ممنون.

دُژَم بله با شما کاملا موافقم. ممنون

eliwe این روش خیلی خوبیه
ممنونم

سلام
من مدت طولانی به شدت کمال گرا بودم و این مسئله ضربه های ناخوشایندی بهم زد. البته این رو هم در نظر داشته باشید که کمال گرایی اگر کنترل شده باشه خیلی مفید هست و باعث پیشرفتتون میشه. چرا؟ چون در شما از خودتون یک سری انتظارات و توقعاتی به وجود میاد که به عنوان نیروی بسیار قوی باعث سوق به جلو میشه. اما چه زمانی کمال گرایی بهتون آسیب میزنه؟ وقتی قدرت کنترلش از دستتون خارج بشه. به جای اینکه شما زمامدار اون باشید، تحت فرمان اون هستید. از خودتون در هر زمینه ای توقعات غیر منطقی خواهید داشت. به طور مثال، وقتی یک مبحث جدید درس رو شروع میکنید انتظار دارید با یکبار مطالعه کردن به تسلطی در حد یک فیلسوف برسید و وقتی این اتفاق رخ نمیده که کاملا طبیعی هم هست شما فکر میکنید این نتیجه کم کاری شما هست، درصورتی به معنای واقعی کلمه تمام تلاشتون رو به کار بردید. یعنی از یک نتیجه کاملا طبیعی شما احساس نارضایتی میکنید و نسبت به خودتون ناامید میشید و اینجوری که: من که هر کاری میکنم درست نمیشه پس حتما آدم مناسبی برای این کار نیستم. من اصلا برای هیچی ساخته نشدم. اینجاست که خود تخریبی کاذب و در ادامه اون پسرفت اتفاق میوفته و شما به خاطر اون ذهنیت اشتباه در انجام دادن کار های ساده هم دچار مشکل خواهید شد. عاملی که قبلاً باعث پیشرفت اون میشد به خاطر زیاده روی، اصلی ترین عامل سایش روحتون و پسرفت در هرکاری شده.
اما راه حل چیه؟ من خودم این روش رو پیش گرفتم و تا تونستم کمال گرایی در حد مناسب تنظیم کنم.
اول اینکه قبول کنید شما یک انسان هستید و به طور قطع در زندگی وارد هر زمینه ای که بشید اشتباهاتی از جانب شما صورت میگیره و این درصورتی که از حد خارج نشه، کاملا طبیعی هست. همه اشتباه میکنن حتی افراد موفقی که شما میشناسید و علاقه داریم مثل اونها رفتار کنید. اما تفاوت اونها با توده مردم این هست که یک اشتباه رو دوباره تکرار نمیکنن و از هر اشتباهی درس میگیرن.
دوم اینکه، خواه ناخواه همیشه افرادی هستن که از ما بالاترن و به قول معروف: دست بالای دست بسیار است. شما نباید سعی کنید که با اونها مبارزه کنید. حالا از یک نفر یا دو نفر جلوتر زدید. بقیه رو چکار می کنید؟ تا کی توی زندگی با خودتون و دیگران میخواهید بجنگید؟
این جمله خیلی مهمه: شما خودتون رو فقط باید با خود گذشتتون مقایسه کنید. شما از شرایط زندگی بقیه مگه به طور کامل اطلاع دارید که حق مقایسه خودتون رو با دیگران میدید؟ شما فقط از شرایط زندگی خودتون اطلاع کامل دارید. پس مناسب ترین فرد برای مقایسه خودتون هستید. مثلا، من گذشته خیلی آدم احساسی و زودرنج بودم با هر حرفی اشک از چشمام جاری می‌شد اما من امروز می‌دونه چطور احساساتش رو کنترل کنه و اجازه بده منطقه حکمرانی کنه. این خودش یک پیشرفت خیلی خیلی بزرگیه. من کسانی رو میشناسم که با ۴۰, ۵۰ سال سن، هنوز قدرت کنترل احساساتشون رو ندارن و هیچکس نمیتونه روی اونها حساب باز کنه و قابل اعتماد نیستند. اما شما به عنوان یک فرد کمالگرا این پیشرفت رو نمی‌بینید و به نظرتون خیلی ناچیز و عادی به نظر میاد.

mr.vinyzo هیچکدوم
یازدهم

mr.vinyzo درسنامه مبتکران رو که نگاه کردم خیلی جامع و کامل توضیح داده بود ولی واقعا نمی‌دونم منظور از مرور دقیقا چی هست. تعداد باکس های مرور شیمی فصل ۳ دهم ( این فصل برام یکم سخته مفاهیمش) توی برنامه ام خیلی کم و محدود هست و نمیشه در قالب دو تا باکس کل فصل ۳ رو جمع کرد. الان احساس سردرگمی میکنم واقعا. از طرفی این فصل رو حتما باید تا قبل از دوازدهم بخونم و نقاط ضعفش رو برطرف کنم و از طرف دیگه زمانم محدوده.

سلام وقتتون بخیر
برای مرور کردن درس های پایه قبل، به طور مثال شیمی دهم‌، باید به خود کتاب مراجعه کرد یا درسنامه کتاب تست؟
@دوازدهم
@تجربیا
@ریاضیا

سلام. مثال نقض برای اینجور سوالات چجوری میشه آورد؟ الان اگر خود عدد ۴۱ رو انتخاب کنیم بعد به توان دو برسونیم، عددی بدست میاد که دیگه اول نیست و به خود ۴۱ بخش پذیره. خط فکری حل این تیپ سوالات اینجوری هست؟

Aqua یلدای شما هم مبارک
ممنون از اینکه به یاد همگی بودید.

mr.vinyzo اما باور داشته باشید شما در هیچ نقطه دنیا نمی‌تونید اون عشقی رو که از والدین دریافت میکنید از بقیه هم دریافت کنید. اون هم بدون هیچ چشم داشتی و هدف خاص.

mr.vinyzo به جز خانواده بله. من حتی شماره همراهشون هم ندارم از قصد این کار رو میکنم چون همه این افراد رهگذرن و صرفا به خاطر شرایطی که اون محیط براشون ایجاد کرده مثل همکلاس بودن و البته به خاطر منافعشون از روی اجبار با دیگران ارتباط برقرار میکنن. من که دیگه این موضوع رو پذیرفتم تا کمتر باعث رنجشم بشه.