آلاخونه

به رسم یادگار.....
روزهای کرونایی....

افتخاری بود کشیدن چهره ای که مهربانیش بی اندازه پدرانه است.....

نمیدونم قشنگ هست یا نه ؟نمیدونم زیبا شده یانه ؟
مهم اینه تمام عشق و احساس و تمام انرژی درونم شد یه دنیای رنگارنگ مثه این .....

دومین کاری که با عشق کشیدم .....
دقیقا یک سال و نیم پیش بود ....
چه زود گذشت ....‌چقدر زود دلمون برای خاطرات گذشته تنگ میشه ....

♔♔♔♔♔♔♔

مرد روز های سخت .......
۳ سال پیش برای باور نبودنت ....
خط به خط چهره ات را رقم زدم .....

طراحی که بزرگرترین موفقیت زندگیم رو رقم زد ...

چقدر دلم تنگ شده بود...
اینم اولین نقاشی بعد از کنکور...

اینم یه کار رنگی رنگی روی گراف....
خوشا به حال کودکانی که در کوچه ها...
همانند باد می دوند و
بزرگترین بغضشان.....
شکستن نوک مدادرنگیشان است ....

وقتی دلت به درس خوندن نمیره .....

سلام به آلایی های عزیز ....
میخوام یه داستانو براتون بزارم ....
یه داستان که شاید داستان مثه خیلی از داستانای دیگمون باشه...
فقط این داستان یه فرقی داره ....از دل میاد ....
واقعیه ....خط به خطشو یکی از ماها چندسال پیش تجربه کرده ....
استرس دقیقه به دقیقه اون رو کشیده ...
حسرت روزای از دست رفتشو تجربه کرده ....
به جایی رسیده با یه دنیا پشیمونی ....
ولی ....
بالاخره آیندشو ساخته ....
یه روزی ....یه جایی ....به خودش اومده و دیده خودشه و خودش .....
بلندشده ....تلاش کرده و.....
میخوایم از امروز بریم تو دل داستان....ماهم میخوایم خط به خطشو تجربه کنیم ...
۲۹/۹/۹۹

اینم از شادمهر ....به درخواست بمب انرژی انجمن ،خانم اکالی گذاشتمش ....
حس میکنم شادمهر چند سال بعد رو قلم زدم ....
خیلی پیر شده...

وسایلم را برمیدارم ....
مداد ذغالی را دست میگیرم ....
نگاهم به توست....
و.....
توراقلم میزنم .....
و تو را خلق میکنم .....

بعضی از اولین ها خیلی خیلی شیرینه
اونقدری که شیرینیش گوشت میشه به تنت ...
ایشون اولین شهیدی هستن که بهشون گفتم داداش ‌..
اولین داداشی که پای حرفام نشست ...
اولین شهیدی که درد و دلام رو شنید .‌.‌
اولین داداشی که اسمش رو نمیدونم .....
داداشی که اسمت رو نمیدونم ،امشب مثله هر شب ...
پای درد و دلام موندی ....ممنونم ازت

برای همتون دعا کردم ....دعا کردم این روزایی که برامون سخت میگذره ساده گذر کنیم ...

گفته بودی گریه کن از غصه ات کم میشود
من اگر یک شب ببارماین جهان غم میشود

پرواز را ،

تو تجربہ ڪردی ، مبارڪت

حالا پرِ پریدنِ خود را

بہ من ببخـش . . .

#به یاد اکالی ....
زودتر بیا دلمون برات تنگ شده

#چادرانه

#حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرف سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد!

اما ما #دخترانِ_زهرایی به هیچ وجه نمیگذاریم این خاکریز نابود شده و از بین برود!

اینم از اولین کار دانشجویی...
یادی کنم از بچه هایی که دیگه نیستن ولی هر چند کم ولی لحظات قشنگی رو کنارشون داشتم
مهشید حسن زاده 0
Mohammad Afshar
اکالیپتوس
@بچه-های-کنکور-ریاضی-1400

Fatemeh Soheilikia
حالا چکار کنم ؟؟؟من که چیزی بلد نیستم
خداکنه بچه ها مرام بزارن و سوال نپرسن
اه باز این خرخون بازی در آورد و سوال پرسید
بزار زنگ بخوره حالتو میگیرم

-بلد نیستی حل کنی نه؟
شما از کلاس من اخراجی
دیگه سر کلاس من نیا
آقای صالحی (ناظم) یه لحظه تشریف میارید
این اقا نه تکالیفشو نوشته ...نه گوش میده
من دیگه راه نمیدمش به اولیاش بگید بیاد مدرسه

آقای صالحی این بارو ببخشید
قول میدم تکرار نشه
من دیشب نرسیدم تکالیفمو بنویسم و حالم خوب نبود
این بارو بیخیال بشید قول میدم جبران کنم
+باشه ولی منم بیخیال بشم دبیرت نمیشه
برو باهاش صحبت کن اگر راضی شد منم نادیده میگیرم

امروز بخیر گذشت
باید حواسمو بیشتر جمع کنم
چک نویسارو بهتر بنویسم تا نفهمه
اره باید حواسمو بیشتر جمع کنم

-سلام مامان چطوری ؟
+تو خوب باش منم خوبم
امروز چطور بود همه چی؟؟؟ خوب بود؟؟؟
-اره همه چیز عالی بود
فیزیک برد پای تخته و سوالاش رو جواب دادم
زنگ
نهارم با بچه ها تست قرابت زدیم
من برم یکم غذا بخورم و بخوابم تا بعد درس بخونم

گوشیمو زدم به پاور بانک و گذاشتمش لای لباسام و خوابیدم
خواستم وقتی که بیدار شدم گوشیم شارژ داشته باشه

تاریخ :روزی از ماه آذر ۱۳۹۴
نگرانی در رابطه با کنکور : ۰
آمادگی برای کنکور :منفی
"پارت اول "

درست تو همین روز ولی ۴سال پیش بود ....
پلاسکو آتش گرفت .....
عده ای جانشان را دادن و آسمانی شدند ...
تا سرمایه و جان مردم باقی بماند....

فاتحه ای بفرستیم برای روحشون تا یادشون زنده بمونه