گفتمش نقاش را نقشی ز کرمانشاه بکش...
نقش شیری روی قلب نقشه ی ایران کشید...
گفتمش اگر که دراین نقشه کرمانشاه نبود!!!
باقلم یک جنگل تاریک و بی سلطان کشید...
گفتمش این شیرغران چندسال دارد بگو...
روی کاغذ باابهت نقش طاقبستان کشید...
گفتم ای نقاش نقشی هم بکش از مردمش...
نقش نقشی، شامی وشهرام و جاویدان کشید...
گفتمش شیرین و فرهاد!نقش انها پس چ شد؟!
عشقشان دشوار و مرگ از عشق را اسان کشید...
رو به او گفتم چه فرقی بادگر شهرها کند...
کم کمک عکس عقابی بین گنجشکان کشید...
گفتمش در دفترم عکس رخ جانان بکش...
باقلم جوهر زرین ، نام کرماشان کشید.
#همه جا ایران سرای من است