عهدنامه
برخيز، که فجر انقلاب است امروز
بيگانه صفت، خانه خراب است امروز
داشتیم از حکومت جدیدمون لذت میبردیم که به هوشنگ گفتم :هوشنگ هوشنگ اون موزا رو از انبار بردار بیار میبریم به مشاهیر پارتی سیبارم میدیم به مردم
هوشنگ خیلی خسته طور نشسته بود رو صندلی و داشت آخرین لایک هارو چک میکرد که ببینه حکومت ما پیروز شده یا حکومت این حبیب اینا خسته طور جواب داد:به فردوسی بگو بیاره
برگشتم سمت فردوسی گفتم:فردوسی داداش اون موزا رو بردار بیار از اونورم به رازی بگو نوشابه مانندا رو درس کنه
فردوسی دیگه کمرش هم شده بود زیر فشار فرهنگی گفت:بسی رنج بردم در این سال سی که موز جابه جا کنم؟میخوای به هاوکینگ بگم بیاره؟
گفتم:نه اونو گذاشتم دم در
اخرش اعصابم خورد شد داد زدم :نیچه پسر اون فروید مادر مرده رو ول کن اصلا بزار نارنجیا رو بزنه نارنجیا از وسایل غصبی حبیب برداشته شده حلاله
از اونور اتاق ارسطو با اسکندر که خردسالی بیش نبود وارد شد و گفت:میگن دم در یه عده گژدهم کارت دارن
پاشدم رفتم دم در دیدم به به به حبیب اینا با یه پرچم سفید ایستادن خانوم ایشونم با یه درجه ناظمی اومده داره اظهار فضل میکنه
منم که دیگ حکومت رو برپا دیده دیده بودم گفتم :هوشنگ بدو بیا رژیم طاغوت با گرد سم خرانش اومده
خانوم خیلی جدی با ی عینک سیاه اومد جلو زیر چشمش ی بادمجون بودگفت :این صلح نامه رو بگیر تا فردا میخوام دم در وهرازی باشه شرایطتتو بنویس
هوشنگ بی تفاوت اب شنگولیای رازی رو داشت با موز میخورد .حبیب جرش گرفته بود.یکم هوشنگ زیادی اروم بود انگار ناظمو نشناخته بود
رفتم دم گوشش گفتم:خهوشنگ چیکار کنیم اینا با @ادمین @ناظم و اعضای وهرازی هم دست شدن حکومت بر پایه دمکراسی و مردم سالاری ما رو بندازن
هوشنگ داد زد:حبیب دلبر بوی لاکش از توی انبار چهرازی داره میادا زیاد خودتو نگیر
اینو گفتو زودی درو بست حالا حبیب خودشو میکوبید به در بعد چند ساعت حبیب رفت
ما هم نشستیم صلح نامه رو بنویسیم دیگه چاره نبود باید صلح میکردیم ولی برگ برنده با ما بود:
بند اول : اعضای حبیبیان حق حکومت ندارند
دوم: حق شرکت در انتخابات را ندارند
سوم: راجب موز حرف نمیزنند
چهارم: هیچ حبیبیانی در اجتماعات 3 نفر به بالا در یک محدوده صد متری نمیتواند جمع شود
پنجم:همه با هم برابرند ولی ما برابر تر
ششم: دلبر لاک نمیزنه
هفتم: دلبر موهاشو افشون نمیکنه
هشتم: با فلاسفه کاری نمیکنین
نهم: هر هفته فلاسیفر پارتی داریم کسی هم چیزی نمیگه
دهم: مردم رای میدن ولی ما میشموریم قول میدیم درست بشموریم
یازده:هوشنگ با رای عوض نمیشه بلکه با رای گروه تجرید عوض میشه و گروه تجریدم هوشنگ انتخاب میکنه
دوازده: هر چی ما
سیزده:یه خونه کوچولو بغل باغ با یه سیب سهمیه دارید
در ضمن من خودم راجب قطع سهمیه موز سر رشته ای ندارم اصلا من خودم همین فردا میفهمم
خانوم قبول؟
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@فارغ-التحصیلان-آلاء