م
ویروس در بدن میزبان
ویروس خارج از بدن میزبان
پ.ن : بزای دوستانی که نمیدونن کلا ویروس مرز بین جانداران و بی جان ها هست و از بین تمامی ویژگی های یک جاندار ، توانایی تولید مثل رو فقط داره . و ویروس در خارج از بدن کلا یه مولکول درشته و کاری نمیتونه بکنه .
من که دارم درسای عمومی رو میخونم :
خب خداروشکر قیدا مهم نیستن مگرنه اسفالت میشدم 
و همچنان زیست :
پ.ن : بچه ها با گوشی نمیشه بدون تگ کردن یه عکسی فایلی فرستاد؟ چون با سیستم دیدم میشه ولی با گوشی وقتی میری پایین یه تاپیک فقط میشه تایپ کرد .
یه سوتی کوتاه و قدیمی توی ذهنم هس
حدودا کلاس سوم چهارم دبستان بودم و خواهرم اون موقع میرفت کلاس برای کنکور و اینا ... آقا ما پیاده شدیم که بریم ببینیم کلاسش تموم شدل یا نه و تنهایی سریع رفتم پرسیدم دیدم نه هنوز تموم نشده
سریع برگشتم و اینقدر حواسم پرت بود اشتباهی در یه ماشین دیگه رو بازکردم که شبیه ماشین خودمون بود...
چشمتون روز بد نبینه یه خونواده توی ماشین نشسته بودن ... تا چند ثانیه مغزم هنگ بود ... بعد سریع درو بستم و با سرعت نور رفتم سمت ماشن خودمون
چه تاپیک قشنگی :))
یادمه بچه که بودم ( کلاس اول ) میرفتم توی اتاق خواهرم که اون موقع راهنمایی بود بعد یه تخته بزرگ توی اتاقش داشت . من از این سر تخته تا اونطرفش هزارتا جمع مینوشتم بعد میگفتم حلش کن
پیش خودم فکرمیکردم الان طراح سوالای سخت و پیچیده جهانم
خاطره زیاد دارم ... اگه یادم بیاد حتما مینویسم :>>
یاخته های بدن : اگه اکسیژن نباشه نمیتونیم تنفس یاخته ای انجام بدیم 
بعضی از یاخته های ماهیچه ای بدن :
گرفتین چیشد؟
این خاطره با دخترخالمه با خواهرم نیس ( چون زیاد اختلاف سنی نداشتیم همبازی هم بودیم )
اون دو سه سال ازم بزرگتر بود و به خاطر همین پیشنهادای خرابکاری رو همیشه اون میداد
نمیدونم چرا علاقه زیادی به ازار و اذیت کردن دیگران داستیم ( روانی بودیم ) یادمه که هر وقت میرفتیم خونه مادربزرگم داستیم یه خرابکاری میکردیم .
یه بار نقشه کشیدیم یه کانال ارتباطی کوچیک توی دیوار اتاق پدربزرگم و دیوار هال درس کنیم که مثلا یکی بره توی اتاق پدربزرگم و اون یکی بره توی هال و از توی اون سوراخ توی دیوار با هم صحبت کنیم .
از اونجا که همه میدونستن ما خرابکاریم ، وقتی مارو میدیدن میگفتن دارین چکار میکنین و خب بالاخره لو میرفتیم و نقشه پیش نمیرفت.
ما نشستیم فکر کردیم فکر کردیم تا اینکه نتیجه گرفتیم با مداد و ادکلن دیوارو بکنیم
دیگه شما فرض کنین با ادکلن و مداد بخواین دیوار بکنین
دیگه هیچی اقا ما که کارمون رو شروع کردیم یه نیم بعدش تقریبا خالم اومد توی هال بعد به من مشکوک شد و اومد گفت چکار میکنی چقدر بوی ادکلن میاد و اینا ...
آقا چشمتون روز بد نبینه خالم هنوز که هنوزه پسر خودش رو اینقدر دعوا نکرده
یه وقتایی هم با دخترخالم میرفتیم کرم و ریکا بر میداشتیم پله های خونه مادربزرگمو چرب میکردیم تا بقیه بخورن زمین 
یچیز خیلی کاربردی هم میگم که مرتبط با آشپزی نیس ولی خیلیییی کاربردیه :>>
توی مسافرتا اگه رفتین طبیعتی جایی و یه هندونه همراهتون بردین و خواستین هندونه خنک بشه ، اگه رودخونه ای چیزی نبود و یا نمیخواستین بذارین توی رودخونه ، با یه کاردی چیزی یه لایه سطحی از پوست هندونه رو بکنین . این باعث میشه تا آب توی پوستش تبخیر بشه و از اونجا که یه فرآیند گرماگیر رخ میده در نتیجه هندونه خنک میشه !! بدون هیچ دردسری و با کمترین امکانات 
️
تا یه ترفند دیگه فعلا
سلام بچه ها امیدوارم که حالتون خوب باشه .
اگه موافق باشین هر هفته ( یا مثلا هر چند روزی یبار ) یه کلیپ اطلاعات عمومی خیل جالب زیست از ویدوآل رو براتون بذارم.
نظرتون چیه ؟ :))
بسیاری از مردم دنبال چَرا هستند ....
ولی فقط عده ای دنبال چِرا هستند ...
لطفا گوسفند نباشید
پ.ن : اسم کتاب لطفا گوسفند نباشیده بد برداشت نکنین
سلام . امیدوارم حالتون خوب باشه .
الاخونه یه محیط خیلی خوب بود برام ... که کلی اشکال پرسیدم و با کلی دوست خوب اشنا شدم و کلی راهنمایی شدم و از همشون ممنونم که کمکم کردن .
Mo Xo Michael Vey ( البته دُکی شده و بعید میدونم بیاد پیام رو بخونه ) پرستو بابایی و....
و کلی ادمای دیگه که ببخشید تگ نشدن ولی از همشون ممنونم و از ته قلبم براشون ارزوی موفقیت میکنم ..
حس میکنم باید یه مدت نامعلومی الاخونه رو بذارم کنار ... دلیل خاصی براش ندارم ولی حس میکنم که الاخونه داره یخورده از مسیرش ( متاسفانه بخاطر بعضی از افراد ) منحرف میشه ...
در هر صورت چون الان توی دورانی هستم که خیلی تاثیرپذیری بالایی دارم و یه سری از تاپیکایی که زده میشه شخصا تحت تاثیرم قرار میده و تاثیر بدی روم میذاره ..
خلاصه اینکه خوبی بدی دیدین ببخشین ...
با ارزوی موفقیت برای همه
فعلا خداحافظ
:>>
️