دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
اینکه میگن خدا خر رو شناخت بهش شاخ نداد رو چطور توجیه کنم وقتی که به سوسک بال داده؟
یعنی خدا سوسک رو نمیشناخت؟ نمیدونست چقدر دهن سرویسه؟
به من که اشرف مخلوقات م بال نمیدی، بعد به سوسک میدی؟!
رفته بودیم خونه یکی از فامیل های خیلی پولدارمون
داداش کوچیکم هر نیم ساعت یبار میرفت دستشویی و میومد تو جمع میگفت بابا بابا دستشوییشون از اتاق خواب داداشم بزرگتره
من که به برادرهای حضرت یوسف حق میدم برادر کوچیکشون رو پرتش کردن تو چاه