مفهوم بيت
-
وصف تو زطبع من عجب نيست / چون دُر ز صدف چو شكّر از ني
اين بيت چه شكلي مفهومش از كوزه همان برون تراود كه در اوست ميشه؟ اگه منظورش خداست كه داره اشتباه ميگه وقتي ميگه ميتونم وصفت كنم چون درون من هستي. اگرم منظورش خدا نيست كه ديگه از كوزه برون تراود اينجا مصداق نداره كه
@رتبه-های-انجمن-آلاء @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @همیار @محمدعلی-نیکوسحن milad saeedi -
توصیف تو هیچ شگفتی نداره ( من دارم خدا رو توصیف میکنم هیچ تعجبی نداره ) مثل دری در صدف یا شکری که از نی بدست میاد در ما پیداست ..... مثل آبی که در کوزه هست و به سطح آن راه پیدا میکنه و از درونش خبر می دهد .( خدا در ذات انسان هاست ) و همه عالم نشانی از او را دارن
-
منظور خدا نمیتونه باشه چون در عرفات توصیف ناپذیره
میگه همه چیز رو از درون میشه تشخیص داد مثل صدفی که در داره و نی که شکر دارد و بجز این نمیتواند باشد پس از کوزه همان برون تراود که در اوست
نی چیزی جز شکر نمیده و صدف چیزی جز در نداره پس عجیب نیست توصیف این که نی بخواد شکر بده چون از کوزه همان برون تراود که دراوست