جهاد مغنیه
-
رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچگاه دلبسته دنيا نشد و دنيا و زرق و برقش را نمی ديد. مريم روحی پويا داشت و سكون و يكجا ماندن را نمی توانست تحمل كند و اگر می ديد در جای ديگری می تواند خدمت كند خود را به آنجا می رساند.
روزی وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم، وقتی جلوتر رفتم، ديدم مريم روی دستانش می زند و از او سؤال كردم كه مشكلی پيش آمده، چيزی نگفت اما بعدها برای من تعريف كرد كه من هر روز اعضای بدنم را مواخذه می كنم و از آنها می پرسم كه امروز برای خدا چه كاری انجام دادهايد. در ايام فاطميه روزی سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهنای صورت اشك می ريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا می زند. به او گفتم كه چرا اينقدر اشك می ريزی؟ گفت: «شما اگر مادرتان فوت كند چه كار می كنيد، شادی می كنيد يا گريه؟» مریم علیرغم فعاليت زيادی كه داشت روزه میگرفت و تنها با نان و آب افطار می كرد . -
-
-
-
-
-
-
یکی از دوستان صمیمی این شهید در خاطره ای از وی تعریف کرد: دوستم شهید علی الهادی علاقه ی زیادی به شهید «احمد مشلب» داشت. این شهید اهل شهر نبطیه لبنان بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.
-
@عشق-جهاد نه چرا
-
jahad.20 در جهاد مغنیه گفته است:
@عشق-جهاد نه چرا
هیچی حله
گفتم اگه از تلگرامه کانالو بگین منم استفاده کنم -
@عشق-جهاد شهدا خیلی مهربونن