هر چي نكته از عربي تو دلته بريز بيرون 😉
-
منظور از %(#ff0000)[مبني للمجهول و مبني للمعلوم] ، معلوم و مجهول بودنه نه مبني بودن
مبني للمجهول يعني بنا شده مجهول باشه
مبني للمعلوم يعني بنا شده معلوم باشه
%(#ff0000)[كدهاي مجهول] (اين كدها شايد در ازمون هاي ازمايشي رعايت نشه اما در كنكور رعايت ميشه حتما)
️ ماضي : حرف اول ـُ عين الفعل ـِ (ـُ اول كافيه لازم نيست حتما حركت عين الفعلو بذارن)
️ مضارع : حرف اول ـُ عين الفعل ـَ (اينجا هر دو علامت بايد تاييد شه)
به قول آقاي ناصح زاده با اهنگ بخونين اُ اِ اُ اَ / اُ اِ اُ اَ
️️️تاييد شدن علامت هاي بالا لزوما به معني گذاشتنشون نيست
مثال:
يحاسَب رو همه ميدونيم بايد يُحاسَبُ بخونيم ـُ ـَ مبني للمجهول
اما يحاسب رو نميدونيم بايد يُحاسَبُ بخونيم يا يُحاسِبُ اين جا معلوم بگير هرچند ميشه بررسي كرد معلومه يا مجهول -
معتل
حروف عله : %(#ff0000)[واي]
معتل مثال : حرف اول عله / وعد ، وهب ، ...
معتل اجوف : حرف دوم عله / قال ، باع ، خاف ، ...
معتل ناقص : حرف سوم عله / هدي ، دعا ، ...
معتل لفيف : دو حرف عله / قوي ، وحي ، ...
صحيح
مهموز / أمر ، أكل ، سأل ، ...
مضاعف : حرف ٢ و ٣ تكراري / شدد ، قلل ، عزز ، ...
سالم : هر فعل صحيحي كه جزء مهموز ها و مضاعف ها نيست
️️️رأي ، أتي ، ... هم عله داره (ي) و هم همزه داره
اما بايد موارد بالا رو به ترتيب بررسي كرد حرف عله داره ؟ بله معتل ️ نيازي به بررسي همزه نيست -
لازم / متعدي
فعلي كه مفعول به لازم داره متعديه
راه هاي تشخيص :
️معني كردن
️عرب ها متمم ندارن، متمم رو مفعول به ميگيرن به شرطي كه قبلش حرف جر نباشه
️به خود جمله دقت كنيم گاهي بعد فعل يه كلمه منصوب مياد يا يه ضمير كه از بيرون چسبيده به فعل
️️فعل مبني للمجهول ١٠٠٪ متعدي
(قطعا فعل متعدي بوده كه مفعول به اش نائب فاعل شده)
️️فعل ناقصه نه لازم نه متعدي
(جفتش توي تحليل صرفي فعل غلطه) -
نحوه ي پيدا كردن فاعل يا نائب فاعل يا اسم فعل ناقصه در جمله
1️⃣صيغه هاي ١٠٠٪ مستتري
٧ ، ١٣ ، ١٤ مضارع و ١ امر
به ترتيب انتَ مستتر ، أنا مستتر ، نحن مستتر ، انتَ مستتر
2️⃣صيغه هاي ١ و ٤ روش ️ و ️
اگر قبل فعل صيغه ١ و ٤ كننده ي كار بياد ️ فاعل هو يا هي مستتره
اگر قبل از فعل صيغه هاي ١ و ٤ كننده ي كار نياد ️ فاعل اسم ظاهره و بعد فعل حتما مياد
3️⃣صيغه هاي باقي مونده همگي فاعل از نوع ضمير بارز دارن -
@خانوم-وكيل در هر چي نكته از عربي تو دلته بريز بيرون گفته است:
دوستان خواستين كامنتهاي اين تاپيكو بخونين توصيه ميكنم از اين پستي كه بعد سه ماه گذاشتم شروع كنين قبلش تخصصي تره ايناها عربي عمومي اقاي ناصح زاده اس واسه نظام قديم
https://forum.alaatv.com/topic/13526/هر-چي-نكته-از-عربي-تو-دلته-بريز-بيرون/42?page=2
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلاZ.H.Z تو اين كامنت لينك دادم
-
لم يَقُوْلُ لم يَقُوْلْ ( لم عامل جزمه ) به خاطر التقاي ساكنين حرف عله حذف ميشه لم يَقُلْ
️️️لم حرف عله رو حذف نكرد ؛ لم لام الفعل رو ساكن كرد و التقاي ساكنين حرف عله رو حذف كرد
️صيغه هاي %(#ff0000)[١ و ٤ و ٧ و ١٣ و ١٤] فعل %(#ff0000)[اجوف]نشانه ي جزمشون حذف حرف عله %(#ff0000)[نيست]
اما مثلا فعلي مثل يهدي لم يهدِ
لم يهدِ مجزوم و نشانه ي جزم حذف حرف عله ️ -
اعراب فعل مضارع
در صيغه هاي %(#ff0000)[١ ، ٤ ، ٧ ، ١٣ ، ١٤] اعراب %(#ff0000)[اصلي]
در صيغه هاي %(#ff0000)[٦ و ١٢] اعراب %(#ff0000)[محلي]
بقيه ي صيغه هاي مضارع %(#ff0000)[ن اعرابي] دارن %(#ff0000)[مرفوع بثبوت نون اعرابي] و %(#ff0000)[منصوب/مجرور به حذف نون اعرابي]
️️️اين صيغه ها در حالت رفع مرفوع به واو و در حالت نصب و جر منصوب يا مجرور به ياء نيستن️️️ -
حال
قيد حالت
اسم - مشتق - منصوب - نكره
حالت اسم قبل از خودشو نشون ميده
مثال ١ : ذهب الطلاب الي المدرسة مسرورين
مسرورين حال / الطلاب ذوالحال و فاعل
️حال يك نقشه اما ذوالحال نقش نيست️
مثال ٢ : اصبحتُ مسرورا
مسروراً اسم مشتق منصوب نكره اس اما %(#ff0000)[حال نيست]
چون حال قيده و قيد جزء اركان اصلي جمله نيست
اينجا اصبح فعل ناقصه اس ، تُ اسم اصبح ، مسروراً خبر اصبح ( بين نقش اصلي و فرعي اولويت با نقش اصليه پس مسرورا از بين خبر اصبح و حال ، %(#ff0000)[خبر اصبح است] .
️ ذوالحال يك اسم معرفه اس (برخلاف حال كه نكره بود) و ميتونه اسم ظاهر باشه يا ضمير بارز باشه يا ضمير مستتر -
دو نكته ي مهم : (حال و ذوالحال در دو مورد بايد تناسب داشته باشن)
1️⃣جت
2️⃣معني
منظور از جت تناسب جنس و تعداده
مثلا در مثال : ذهب الطلاب الي مدرسة مسرورين ، مسرورين (حال) و طلاب (ذوالحال) هر دو جمع مذكرن
مثال:
الانبياء يهدون الناس ضالين
ضالّ بر وزن فالّ اسم فاعله يعني مشتق، منصوب و نكره هم هست
نقش اصلي هم نداره ( الانبياء مبتدا و يهتدون خبر ، در جمله ي بعدي هم واو فاعل ، الناس مفعول به پس اركان اصلي كاملن )
پس حاله
حالا ميگرديم دنبال ذوالحال
ضالين جمع مذكر / الانبيا هم جمع مذكر - واو در يهدون هم جمع مذكر - الناس هم جمع مذكر
ذوالحال يكي از اين سه تاس
ميريم سراغ تناسب معني
ضالين يعني گمراهان الانبياء كه نميتونن گمراه باشن ، واو هم كه به انبيا برميگرده ذوالحال الناس هست
گفتيم ذوالحال نقش نيست نقش ذوالحال در اينجا مفعول به هست
سوال اين مثال ميتونه اين باشه : عيّن عبارة التي تبيّن حالة المفعول به يعني حالي رو پيدا كن كه ذوالحالش مفعول به هست -
تبصره هاي حال و ذوالحال
تبصره ١
اگر چند ذوالحال متعدد داريم كه اينا با هم هم مرجعن و يكي هستن فقط ذوالحالي رو رو كه به حال نزديكتره به عنوان ذوالحال واقعي معرفي ميكنيم . به شرطي كه ذوالحال منتخب از ركن هاي اصلي باشه و اگه از ركن هاي اصلي نبود ميرم يه دونه عقب تر و باز بررسي ميكنم از ركن هاي اصلي باشه
تبصره ٢
اگه بتوني چند ذوالحال پيدا كني كه مرجعشون يكي نباشه و با هم فرق كنن تك تك اون ها رو ذوالحال ميگيريم و هيچكدوم بر ديگري برتري ندارن
تبصره ٣
اگر يك حال ، به گروه اسمي برگرده فقط اسم اول اون گروه اسمي رو ذوالحال ميگيريم . چون فقط اسم اوله كه نقش اصلي ميگيره و من ميخوام ذوالحالم نقش اصلي باشه
اين سه تا تبصره چندتا مثال خيلي مهم داره كه ان شاالله تو فرصتاي بعدي توي كامنت بعدي مينويسم -
ميرسيم به مثال هاي حال
مثال 1️⃣المومنون يمشون في الارض متوكلين
متوكلين با مُ شروع ميشه مفاعله هم نيست پس مشتقه ، نكره و منصوب هم هست
نقش اصلي هم نيست ( المومنون مبتدا ، يمشون خبر ، واو فاعل و فعل متعدي هم نيست كه مفعول بخواد پس اركان اصلي كامله )
بنابر اين متوكلين حاله
متوكلين جمع مذكر هست كه المومنون و واو در يمشون هم جمع مذكرن
ميريم سراغ معني
متوكلين هم به مومنون برميگرده هم واو
واو نزديكتره و ركن اصلي هم گرفته (فاعل) پس اون ذوالحاله
مثال 2️⃣ رضعَت الام طفلتها جائعة
جائعة بر وزن فاعل ، مشتق منصوب نكره اس و نقش اصلي هم نداره (رضعت فعل، الام فاعل، طفل مفعول به و ها مضاف اليه ) درنتيجه حاله
جائعة مفرد مونثه كه الام و طفلة و ضمير "ها" هم مفرد مونثه
از بين اين سه تا ، الام و ها يه مرجع دارن و طفل هم كه جداست
ها نقش اصلي نيست پس نميتونه ذوالحال باشه
ميمونه الام و طفلة كه هيچكدوم برتري ندارن به اون يكي و هر دو نقش اصلي دارن و ميتونن ذوالحال باشن
مثال 3️⃣ يعيش هولاء الطلبة متوكلين الله
متوكلين به همون دلايلي كه گفتم حاله
جمع مذكر هم هست مثل هولاء الطلبة
اين جا چون هولاء الطلبه گروه اسمي هست ذوالحال فقط كلمه ي اول يعني هولاء هست
️دقت كنين كه طلبة جمع مكسر طالب هست مثل طلاب و با مفرد مونث اشتباه نگيرين️
مثال 4️⃣ جعل الله الانسان مطيع في الارض
️️️نكته ي بسيار مهم : حواسمون باشه كه جعل فعل دومفعوليه
بنابراين مطيع هم ميتونه حال باشه هم مفعول به ٢ كه اولويت با نقش اصليه پس اين جمله حال نداره
مهم ترين نقشي كه با حال اشتباه گرفته ميشه مفعول به ثانيه
گفتيم كه براي تشخيص دومفعولي ها بايد از فاعل بپرسيم چه كسي را/ چه چيزي را و بلافاصله بپرسيم كي/چي اگه هر دوش معني داد فعلمون دو مفعوليه
علاوه بر اين ها ١٠ تا از مهم ترين افعال دو مفعولي عبارتند از:
%(#ff0000)[جعل / عطي / رزق / وعد / وهب / احسب / البس / منح / سمّيَ / سأل]
در جملاتي كه فعل دومفعولي داريم اگرم قرار باشه حال بياد بعد از مفعول به ثاني مياد -
تمييز
اسم ، جامد، نكره ، منصوب ، عموما تنوين دار كه از يك كلمه ي مبهم رفع ابهام ميكنه
نشانه هاي ابهام :
1️⃣افعال تمييز پذير
طاب(پاك شد) ، حَسُنَ(نيكو شد) ، كَبُرَ(بزرگ شد) ، كَثُرَ(زياد شد) ، تقدَّمَ(پيشرفت كرد) ، مَلَئَ(پركرد) ، مُلِئَ : امتلأَ(پر شد) ، اشتهر(شهرت يافت) ، رُجِّحَ(برتري يافت) ، فاز(موفق شد) ، فاض(پر و لبريز شد) ، فجّرَ(شكافت) ، كفىٰ بـ(كافي است) ، ارتفع(بالا رفت) و هر فعلي كه ترجمه اش ميكني نياز به از چه لحاظ و از چه نظر داشته باشه .
2️⃣اسم هاي تفضيل هنگاميكه مقايسه برقرار كنند
اَفْعَلْ - فُعلىٰ - اَفَلّ - اَفعىٰ
3️⃣واحدهاي اندازه گيري يا حجم
كيلو - متر - مثقال - ذره - كوب (فنجان) - قدح (كاسه) - كأس (كاسه) ،...
كلماتي كه توي جمله بعد اينا ميان قطعا تمييزشونه
سه كيلو چي؟ ١فنجان چي؟
4️⃣اعداد
اعداد اصلي : واحد ، اثنان ، ثلاث ، اربع ، خمس ، ست ، ...
معدود ميشه تمييز به جز ١ و ٢ كه حكم صفت رو دارن
مثال : رايت ثلاثة طلاب / رايت طالباً واحداً
توي جمله ي اول طلاب تمييزه
پس معدود اعداد سه به بعد (نه فقط تا ده حتي بعدتر) نياز به تمييز داره و معدودش تمييزه
اعداد ترتيبي : اول ، ثاني ، ثالث ، رابع ، خامس ، سادس ، ...
️اعداد ترتيبي اصلا به تمييز نياز ندارن
اعداد ٣ تا ١٠ معدودشان تمييز است ولي استثنائاً مجرور
پس اگر صورت سوال %(#ff0000)[تمييزِ مجرور] رو خواست ميشه %(#ff0000)[معدودِ اعدادِ ٣ تا ١٠] -
️تذكر بسيار مهم در مورد تمييز : ديدن ويژگي هاي بالا شرط لازم براي رفع ابهامه نه شرط كافي️
مثال ١:
تقدّمَ طالب في المدرسة درساً درساً تمييزه
تقدّمَ درس الطالب في المدرسة درس توي نقش اصلي اومده و فاعله تمييز نداريم
مثال ٢:
هو اكثر منّي ايماناً ايماناً تمييزه
ايمانه اكثر منّي ايمان قبل نشونه ي ابهام (اسم تفضيل در حالت مقايسه) اومده تازه نقش هم گرفته(مبتدا) تمييز نداريم -
توي كامنت قبلي توضيح دادم زماني كه نشونه هاي تمييز افعال نمييزپذير يا مقايسه بين اسم هاي تفضيل باشه در اصل تمييزمون اول نقش اصلي بوده ميتونه به ركن اصلي برگرده اگر برگرده ديگه تمييز نداريم
️بر همين اساس گاهي ازمون ميخوان تمييزو به اصلش برگردونيم بگيم اصلش چي بوده
1️⃣در جمله ي اسميه حتما تمييز مبتدا بوده
مثل همون "هو اكثر منّي ايماناً" كه در اصل بوده "ايمانه اكثر منّي"
2️⃣در جمله فعليه با فعل معلوم يا فاعل بوده يا مفعول به
گام ١ : تمييز رو پيدا كن
گام ٢ : مالك حقيقي تمييز رو پيدا كن
گام ٣ : اون مالك حقيقي چه نقشي گرفته؟ تمييز در اصل همون نقشو داشته
مثال: فجّرنا الارض عيوناً عيوناً تمييزه ، مالك حقيقي عيوناً كلمه ي ارض هست ، ارض مفعول بهه نقش اصلي تمييز مفعول به بوده جمله ي اصلي اين بوده : فجّرنا عيون الارض
3️⃣اگر فعل جمله مجهول باشه تمييز نائب فاعل بوده