کافــه میـــم♡
-
آدَم گاهی حَواسِش پَرت میشه ......
وَ غَذا اَز دَهَن می اُفته ....
چای یَخ می کُنه...
کاغَذ خَط خَطی میشه...
دَرس چَند خَط دَر میون خونده میشه .....
تِلِفُن خودِشو می کُشه ... تاکسی هی بوق می زَنه ......
بَعد که به خودِش می یاد میگه :«مَن فَقَط داشتَم یه لَحظه بِهِش فِکر می کردم »
فَقَط یه لَحظه ....... -
هر پایین اومدنی باختن نیس
شما توپ بسکتبالو ببین!:) -
سر انجام تحقیر ها، سر انجام تنبیه ها، سر انجام تبعید ها و ......
یه حرف بیشتر نیست
و آن...
عداوت نهان است در اعماق درون -
رفتار، گفتار، کردار هر انسان، خاص و ویژه اوست.
از هر لفظ، میتوان پشت کالبد رو ملاحظه کرد.
سخن، کلیدی ست که گنجینه اسرار میگشاید.
اسلوب و قواعد هر کس، منحصر از دیگری ست
هیچ کس را نمیتوان شناخت مگر به آنچه میگوید و آنچه عمل میکند.
لذا آشنایان، گرچه فراوان اند، اما خود را به رنگ دیگری میزنند. چرا؟ نمیدانم.
تک بودن نمود خاص بودن است و الا افتاب پرست هم به رنگ محیط در می آید
افسوس، عده ای قلیل در کالبد خود هستند.
بی گمان ، هر کس را دیدم، تکه ای از دیگری دیدم -
آن زمان که این کالبد خاکی را بشکافیم درون آن رویاهای
مرگباری را می بینیم. ترس از همین رویا هاست که عمر
مصیبت بار را اینقدر طولانی میکند. زیرا اگر انسان یقین
داشته باشد که با یک خنجر برهنه میتواند خود را آسوده
کند ٬کیست که در برابرظلم ظالم٬تفرعن جابر٬تکبر متکبر٬
دردهای عشق شکست خورده ورنجهایی که لایقان صبور
از دست نالایقان می بینندتن به تحمل دهد.
تفکر وتعقل ما همه را ترسو میکند٬ و عزم واراده هرگاه با
افکار احتیاط آمیز توام گردد٬ رنگ باخته صلابت خود را
از دست میدهد وبه مثابه همین خیالات بلندعمر مصیبت بار
دو چندان می شود.
شکسپیر