شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
چند وقت پیش یه جا مهمونی رفتیم سر شام یهو دیدیم زن صابخونه هی سرفه میکنه و نفس بالا نمیاد داد
میزنه"فاضلاب,فاضلاب,فاضلاب"ما همه نگاهمون رفت سمت دستشویی و حموم گفتیم حتما فاضلابش زد بالا خواستیم در ریم سمت ما نیاد که یهو دیدیم شوهرش براش آب ریخت گفت بخور عزیزم!
نگو طرف داشت شوهرشو که اسمش"فاضل"بود صدا میزد که براش آب بریزه.بدبخت غذا تو گلوش گیر کرده
-
یه بارم خونه نبودم، بابام زنگ زد گفت کنترل گم شده؛ گفتم خب؟ گفت بیا خونه بشین، من بیام زیرتو نگاه کنم.
-
-
ﯾﻪ گز ﺧﺮﯾﺪم ... ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :
ﺗﻮﻟﯿﺪﯼ ﺣﺎﺝ ﺭﺿﺎ، ﺣﺎﺝ ﻋﻠﯽ، ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ، ﺣﺎﺝ ﺗﻘﯽ
ﻭ
ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ...ﺑﺨﺪﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ گز ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﯿﻮﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺯﺣﻤﺖ ..!!
ﺣﺎﺟﯿﺎ مچکریم
-
5 تا از کوتاهترین جوک های ایرانی:
1- قرنطینه خانگی
2- نگران نباشید
3- سایپا مطمئن
4- صبح جمعه فهمیدم
5- کرونا را شکست می دهیم -
-
-
-
-
دختره رفته قصابی گفته :آقا جگر دارید ؟
قصاب گفته جگر سفید یا سیاه؟
.
.
.
دختره گفته رنگای دیگه کی میارید ؟
میگن قصاب پشم گوسفند و انداخته رو خودش فقط میگه بع بع...