جهاد مغنیه
-
Kosar A003 در جهاد مغنیه گفته است:
jahad.20 داره اذان میگه
شمارو به همین وقت اذان
برام دعا کنینچشم دعا میکنم انشاءالله که ثابت قدم باشید
-
صدیقه رودباری ۵ خرداد سال ۵۹، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیت های جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد.در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاس های عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان، دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد.در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم ها بود. علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که «اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم.»
رورز ۲۸ مرداد سال ۵۹، روزی بود که صدیقه و دوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند، در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند. در همین هنگام دختری وارد جمع سه نفره شان شد. صدیقه قاتل خود را می شناخت. گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت و مستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.
-
مداحی: تو شهید بن شهید تو جهاد بن عماد
به خدا خسته شدم تویی که راهو بهم نشون دادی
توی این ظلمت شب دوباره ماهو بهم نشون دادی
پر زدی و برکت عمرکوتاهو بهم نشون دادی
تو شهید بن شهید، تو جهاد بن عماد
با نگاه به عکست احساس خجالت میکنم
تو که هم سن منی تو که هم سال منی
یه جورایی با تو احساس رفاقت میکنم
دستمو بگیر بهم بها بده
منو هم تو جمع خوبا راه بده
کنار خودت به من یه جا بده
ای آقا حسین حسین حسین حسین
دیگه گریونم همش ندارم جایی برای خنده ها
دلمو خون میکنه خبر شهادت پرنده ها
من بدم قبول ولی منو هم یه جور ببر تو بنده ها
تا کی عکس رفیقام قاب خاطرات بشه
تا کی آقا بشینم زل بزنم به عکسشون
اینقدر زیاد شدن رفیقای پر زدن
حالا باید یه بقل گل ببرم رو قبرشون
نگو سهم من فقط جداییه
منو جا نذار که دل هواییه
دل من اسیر و کربلاییه
ای آقا حسین حسین حسین حسین
-
jahad.20
سلام بی زحمت با خانوم نجفی یه صحبتی داشته باشین تو پی وی خودشون موضوع رو میگن
Mahsa Najafi اینم آیدیشون -
Mahsa Najafi خانم نجفی عزیز همینکه درخواست دعا میکنید یعنی بهش اعتقاد دارید .ان شاءالله هرچی صلاحتونه براتون اتفاق بیافته و اینکه خدا چقدر دوستون داره که شما اینقدر بهش باور دارین .
دعا میکنم بهترین براتون اتفاق بیافته. -
Fatemeh Soheilikia ممنونم آجی جون دعا کنید همه چی تموم شه لطفا برام دعا کنید
-
Mahsa Najafi حتما عزیزم .
-
و آن کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زنده عبدیست ولیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت
+سوره بقره آیه ۱۵۳ همین الان یهویی:))) -
jahad.20 سلام ببخشید من یه سوال دارم انتخاب شهدا از روی چهره به نظرتون اشکال شرعی نداره?آخه تو یه متن خوندم که به عکس خنده ی شهید نگاه کن اونی که دلت رو برد دوستت هست خوب بیشتر جوون ها از قیافه ی خوشگل دلشون می ره!چرا باید ملاک دوستی با شهدا رو اول قیافه و خوشگلی در نظر بگیریم??!!به نظر من این شکلی دوست پیدا کردن اونم با شهدا درست نیست
-
مینا میناب معیار خوشگلی و تیپ نیست
بستگی داره چطور رفتار کنی
اگه یه شهید بکگراند گوشیت باشه و با دیدن لبخندش از رفتن به صفحات نادرست مجازی شرم کنی
اگه با دیدن چهره معصومش ارامش بگیری و یادت بیاد این زیباییشو فدای حضرت زینب کرده
پس اینجور دوستی معیار خوبیه
شب خوش -
Kosar A003 آها تشکر
-
#فاطمیه(:
● مستقیم!
وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟
○ گفت: حاجی اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....
● میدونم .....ولی عزادارم!
○ "شرمنده"
و ضبط رو خاموش کرد.○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟
● بله #مادرم ....
○ واقعا تسلیت میگم. #داغ_مادر خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد.
● خدا رحمتش کنه
○ خدا مادر شمارم بیامرزه...بعد پرسید
○ مادر شما هم مریض بودن؟
● نه.مجروح بود....
○ مجروح جنگی؟؟ شیمیایی بود؟؟
● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد زدنش.
○ جدأ؟شمام هیچکاری نکردی؟
● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم.....
○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟
● آره... مادرم #سه_ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت....//:○ حاجی ببخشیدا...عجب بیناموسایی بودن! من خودم هر غلطی میکنم؛ گاهیم عرق میخورم ولی پای #ناموس که وسط باشه نمیتونم آروم بشینم ....
بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون عرقخور مثل تو بودن اون روز.....
نمیذاشتن به #ناموس_علی جسارت بشه.....سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم....
● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه #جوون باشه...○ آخ آخ... جوون بودن؟؟
● آره #فقط_هجده_سالش_بود...
○ گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟
شما خودت بیشتر از هیجده سالتهحرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله #مـــادر همهی ما شیعه ها #حضرت_زهراست.....
یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....
○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچوقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...
● لحظاتی به سکوت گذشت
○ یه سیدی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه....
و بعد یه نگاه سوالی بهم انداخت؛
جواب ندادم...خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط.
چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد.حسینغریبمادر
من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف....:|
#%(#751631)[فاطمیه] :| -
مینا میناب در جهاد مغنیه گفته است:
jahad.20 سلام ببخشید من یه سوال دارم انتخاب شهدا از روی چهره به نظرتون اشکال شرعی نداره?آخه تو یه متن خوندم که به عکس خنده ی شهید نگاه کن اونی که دلت رو برد دوستت هست خوب بیشتر جوون ها از قیافه ی خوشگل دلشون می ره!چرا باید ملاک دوستی با شهدا رو اول قیافه و خوشگلی در نظر بگیریم??!!به نظر من این شکلی دوست پیدا کردن اونم با شهدا درست نیست
سلام معیار از روی قیافه نیست
چون ما میدونیم شهدا هم نامحرم هستن
اون چیزی هم که گفتن از روی خنده شهدا
من خودم شنیدم اگه رفیق شهید ندارین چند تا از عکسای شهدا رو نگاه کنید اونی که فقط براتون یه عکس نیست و حسش بهتون منتقل میشه رفیق شهیده
درسته معیار خوبی برای انتخاب شهید نیست و به نظر من باید برید درباره زندگی شهدا تحقیق کنید ولی شما تا وقتی یه نفر و ندیده باشی چطور بشناسیش که بری دربارش تحقیق کنی؟
و مطمئن باشید که خود شهدا شمارو انتخاب میکنن
برای اینکه رفیقشون بشین
واگر صرفا از روی قیافه باشه واقعا اشتباهه -
9 دی روز تجدید پیمان با رهــ ــبر