40 روز بندگی
-
منظور از قیچی اینکه کمین خورده
چلش شکسته شد
ولی اینارو نمیگم که ناراحتتون کنم
یادتون میاد گفتم شیطون فعلا غیرفعاله
بعد چند روز غیر فعال بودن میدونید چه کرده ؟
وقتی غیرفعاله ما هم کم به دنبال شهدا و وصیتش ونیمو تلنگرانه کم می خونیم
زیر پامون که سست شد شیطون حمله میکنه@جهاد در 40 روز بندگی گفته است:
منظور از قیچی اینکه کمین خورده
چلش شکسته شد
ولی اینارو نمیگم که ناراحتتون کنم
یادتون میاد گفتم شیطون فعلا غیرفعاله
بعد چند روز غیر فعال بودن میدونید چه کرده ؟
وقتی غیرفعاله ما هم کم به دنبال شهدا و وصیتش ونیمو تلنگرانه کم می خونیم
زیر پامون که سست شد شیطون حمله میکنهاین خوب نیست ولی فاجعه هم نیست
مگه غیر خدا چه کسی توبه پذیر هست؟
خدا خودش گفته توبه کنندگان رو دوست داره
از جانب من بهش بگید توبه کنه و اینبار قوی ترادامه بده
-
اصلا به کاروانمون برنگرده چه کنه ؟
اصلا معنی نداره یه نوجوون غصه داشته باشه ؟
ایشون مخاطب خاموش تاپیکن مطالبم میخونن از همین تریبون میگم ..... عزیز
میدونی که تو هر مسیر فراز و فرود هست
پس برگرد
از الان بسم الله
سر نماز ما هم برات دعا میکنیم
ببینم چه میکنیا -
بچه ها ایده هاتونو بگین تاپیک یه روال شاد داشته باشه
منتظر ایده هاتون هستم
ببینم چه میکنید -
اصلا به کاروانمون برنگرده چه کنه ؟
اصلا معنی نداره یه نوجوون غصه داشته باشه ؟
ایشون مخاطب خاموش تاپیکن مطالبم میخونن از همین تریبون میگم ..... عزیز
میدونی که تو هر مسیر فراز و فرود هست
پس برگرد
از الان بسم الله
سر نماز ما هم برات دعا میکنیم
ببینم چه میکنیا@جهاد در 40 روز بندگی گفته است:
اصلا به کاروانمون برنگرده چه کنه ؟
اصلا معنی نداره یه نوجوون غصه داشته باشه ؟
ایشون مخاطب خاموش تاپیکن مطالبم میخونن از همین تریبون میگم ..... عزیز
میدونی که تو هر مسیر فراز و فرود هست
پس برگرد
از الان بسم الله
سر نماز ما هم برات دعا میکنیم
ببینم چه میکنیاشوق خدا به بازگشت بنده،بستر ساز توبه هست.
دعا می کنم برای تو
برای همه برای خودم
کسی چه می دونه
شاید خدا دسته جمعی نگاه کنه
-
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است -
شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:
۱-حضرت ادم برای قبولی توبه اش انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
۲–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
۳- حضرت یوسف در فراق پدر انقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
۴-فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…
یا شب گریه کن یا روز…
۵_ امام سجاد چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه اب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد.۶- اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
اللهم عجل لولیک الفرج...
لبیک یامهدی عج
-
این پست پاک شده!
-
قسمتی از حدیث ثقلین«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم اهل بیت را. تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد...»
خیلی حیف در کنار این عهد و پیمان ها این مطالب اسم و نشانی از قرآن نیست؛ان شاء الله هر روزمون رو با یک صفحه قرآن شروع کنیم امید که یاری رسان همه باشه
https://uupload.ir/files/a01_img_۲۰۲۱۰۱۲۴_۰۵۵۸۵۵.jpg -
این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد
هر چقدر می شکنیم باز نمک ها دارد …“علی شهابی”
-
-
-
بچه ها یه خبر توپ دارم
یه راهکار برای ترک هر گناه -
-
بسیارعالی
-
@جهاد در 40 روز بندگی گفته است:
این یکی خیییییییییییلی کارآمده!
من خودم همیشه ازش استفاده میکنم ونتایج خیلی خوبیم میگیرم -
تنها حسنه ای که میره اون دنیا
پ.ن:%(#00ff04)[بعضی وقتا چندین سال نماز میخونی ولی با یه کار اشتباه نماز هات با خودت نمیره اونجا]
-
چیکار کنم اقابیاد؟!!
به زبان ساده
خیلی خودمونی -
خیلی ممنون بابت وقتی که میذارید و ویسایی که میذارید،اجرتون با خودِ آقا صاحب الزمان
-
https://uupload.ir/files/tvha_img_۲۰۲۱۰۱۲۵_۰۷۱۳۴۳.jpg
قَالَ فَبِمَآ أَغْوَیْتَنِى لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَکَ الْمُسْتَقِیمَ
ثُمَّ لَأَتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَنِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَکِرِینَ(شیطان) گفت: پس به خاطر آنکه مرا گمراه کردى، من هم براى (فریب دادن) آنان حتماً بر سر راه راست تو (به کمین) خواهم نشست.
سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مى تازم و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهى یافت.
آیه ۱۶و۱۷سوره اعراف
خدایا کمک کن از سپاسگزارن باشیم نه ستمکاران،