خــــــــــودنویس
-
امشب از همان شب هاست
که نمیدانم حالم خوب است یا نه
که نمیدانم دلتنگ هستم یانه
امشب از همان شب هایی ست که هم دوست دارم گریه کنم و هم دوست دارم بی تفاوت باشماما نمیدانم این چه دردیست که من را گرفتار کرده است
آخرین پایان هفته ی یک قرن
قرنی که درآن تمام غم هایت شادی و شادی هایت غم شدند
قرنی که شب و روزت برای رسیدن به همان فردای امروزت بود
قرنی که همه ی مارا پست کردقرنی که مردم درآن هرکدام درد داشتند
قرنی که درد هایش بوی تنفر میدادقرنی که شادی هایش ثانیه میگذشت و دردهایش یک عمر
قرنی که درآن همه همدیگر را ترک کردیم
پراز حسرت ،پراز آدم های رفته،پراز وجود خالی، پراز پشیمانی!قرنی که همه ی مارا خسته کرد
قرنی که یک قرن طول کشید...!
-
قسم به تلخي اخرين لبخند و قسم به تلخي ثانيه هايي كه بي تو سپري شد...قسم به اهي كه بعد از رفتنت بر زبان جاري شد و قسم به داغي كه بر جگرم ماند...قسم به دوري دستانت و سردي دستانم...قسم به تنهايي هايم و قسم به دانه به دانه اشكهايي كه بي اختيار سرازير شدند...قسم به ويرانه هاي وجودم...قسم به تكه هاي قلبم...قسم به تلخي لحظه خداحافظي...قسم به خنده هايي كه تلختر از زهرند...قسم به چشمان گريان...قسم به قلب پريشان...قسم به نگراني هاي مادر...قسم به دلتنگي ها...و قسم به قلم كه لحظه به لحظه ي نبودنت را ثبت كرد...قسم به ان ثانيه اي كه از شوك و ناباوري خشكم زده بود...قسم به تمام دردها...چه قبل از تو چه بعد از تو...قسم به مرده هاي زنده...و قسم به يگانگي چشمان و نگاهي كه نه تكرار ميشود و نه تكراري ميشود...و قسم به عظمت خدايي كه چرخ فلك را ميگرداند و ادمها را بر سر راه يكديگر ميگذارد...و قسم به دردهايي كه درمانند...قسم به پاكي گل و قسم به عمر كوتاهش...و قسم به تو كه...
بي تو با سردترين حالت دنيا چه كنم؟
بي تو با تنگي اين دل تنها چه كنم؟
بي تو شوريده ترين شاعر اين شهر منم
بي تو ديوانه ترين عاشق اين شهر منم
بي تو با تلخي اين لبخندها
با ارامش طوفاني شبها چه كنم...
بماند يادگاري...غزل.... -
این پست پاک شده!
-
آرامشی که در چشم هایت است را هیچ کجا پیدا نمیکنم
پیچ و تاب موهایت مرا یاد موج دریا می اندازد
زمانی که لبخند میزنی تمام فرشته ها حسرت میخورند برای اینکه لبخند تو زیباترین لبخند جهان است
زمانی که به من نگاه میکنی خواهی نخواهی غرق در نگاهت میشوم و خود را در آینه زلال چشم هایت میبینم.
صدای تو آرامش بخش ترین صدا است و من هر بار با شنیدن صدایت تا مرز جنون آرام میشوم.
وقتی ناراحتی تمام دریا ها مواج میشوند.
موج ها وحشیانه خود را به تن ساحل میکوبند و تمام درد هایشان را سر ساحل خالی میکنند اما...
اما تا وقتی حال تو خوب نشود همچنان به کار خود ادامه میدهند
با هر قطره اشکی که از سر میریزی انگار شئ نوک تیزی به قلبم فرو میکنند
زمانی که کنارمی تمام سلول های بدنم یک صدا نام تو را صدا میزنند
همه محال های دنیا کنار تو ممکن میشوند...
نمیدانم نمیدانم
از کجا پیدایت شد
از کجا آمدی
.
.
.
ولی بدان تا عمر دارم کنارت میمانم و از تو جدا نمیشوم.دیوانه تو امیر
-
صدای ویز ویز سیم شارژربا صدای ترک ترک عقربه ی ساعت،صدا ی خرخر گلو با صدای قلب درحال ضربان !تحولات منطقی که ریشه در رشد کردن و بزرگ شدن داشت
تحولی که بدون دلیل دنبال پیشرفت کردن بود
سخت بود ولی ارزش داشت ارزش اینهمه سختی برای داشته های آینده ویا حتی الانت
سخت گذشت ولی قشنگ بود اینکه باید دنبال زمان بدویی و کم نیاری ،اینکه باید محکم بزنی درگوش مشکلات ،اینکه وایسی تو رو دنیا و از لحظه به لحظه ی زندگیت که فقط قدرت تحولش دست خودته استفاده کنی.!
دنیایی که اگه تلاش نکنی چه بخوای چه نخوای حذفت میکنه، پس بهتره با تمام وجودت برا ثابت کردن خودت به خودت تلاش کنی
آخرین شب یک قرن قرنی ک همه رو خسته کرده و فقط صدای سکوته که گوش آدمو کَر میکنه
آخرین شب یه قرن طولانی با تغییرات اساسی تغییرهایی که ریشش همین تحولات بود
قرن خوبی بود باهمه ی بدی هایی ک درس دادو فرداتو ساخت با همون خوبی هایی ک خاطره شدو روز به روز باهاشون رشد کردی
همون عشقای آبکی که با بزرگ شدن فراموش کردی همون دوست داشتن های یه طرفه که کلی بهت منطق یاد داد
روزایی که با عشق به جلو حرکت میکردی و میخوندی و روزایی که حتی حس زندگی کردن هم نداشتی درک کردن بعضی آدما و عاشقانه باهاشون زندگی کردن
شروع یه قرن ک خودتیو خودت همه چیز تموم شد خبری از آدم جدید با ثابت کردن دوست دارم های مبهم داخل وجودشون ،همون وجود هایی که همه نیاز داریم، نیست کاش زمانی میرسید که همه میفهمیدن به هم نیاز داریم کاش درک اینو داشتیم ک بفهمیم داره میگذره شاید زنده بودمو سال دیگه همینو میخوندم باید بگم ک یه آدمی درحال کمک کردنه خواهشا یادت نره باید بگم که مررسی که گذشته رو فراموش کردی و از نو همه چیو ساختی من ازت تشکر میکنم که داشتیش مرسی که با آلا آشنا شدی و خیلی از چیزارو فهمیدی جوری زندگی کن ک روت بشه تو آینه نگا کنی
مررررررسی ازت عیدت مبارک..! ['00:00] -
نویسنده:خودم
موضوع:از خود بیخود شدگاندکتر روانپزشک با لباس سفید و تیپ مجلسیش وارد اتاق سردم شد.
سرم پایین بود و موهای مشکیم پریشون جلو صورتم رو پوشونده بودن.
دلم نمیخاست نگاش کنم.
کنار تختم یه صندلی گزاشت و به کوثری که زانوش رو بقل کرده نگاه میکرد....
+دکتر اونا چرا منو انداختن اینجا؟
هنوز سرم پایین بود...
–چون اونا میخوان خودت باشی¡
+ولی دکتر من یعالمه خودم دارم
من خودم گرم دارم ،خودم سرد و یخ زده دارم خودم شیرین دارم خودم لیمویی...
–اینایی که میگی همشون تخیلن خانوم..متوجهی؟
+نه نه امکان نداره،اگه اینطوره پس همه آدما تخیلن....چی حرفمو قبول نداری؟؟؟پس خودت با بچههات همون خودتی که تو محل کارتی؟معلومه که خودمامون فرق دارن:/–باشه قبوله...ولی هرجا که میری فقط یکی یا دوتا خودت رو میتونی ببری
اینهمه خودت کارو خراب میکنه
آدمارو مریض میکنه
کیو دیدی بستنی توت فرنگی سرد و شیرین و همزمان با لیموترش بخوره؟+ولی.....ولی من دلم میخاد آدما ببینن....من....من دلم میخواد بفهمن من یعالمه خودم دارم که میتونم همشونو برخ بکشم
دلم میخواد بهشون نشون بدم همین....
+برات مهم نیست که بقیه حالشون از ترکیبایه خودت بهم بخوره؟–من فقط دنبال یکی میگردم که همه خودمارو دوس داشته باشه:)
+تبریک میگم
تو نه تنها یه دیوونه
بلکه به احمقی
ادما طبق میل خودشون میخان تو یکی از خودت هارو از منوت برداری بزاری جلوشون
اون ادمایه لنتی که اون بیرون میبینی
خیلیاشون خودشوناشون اکثرا گرم بود با طعم لیمو شیرین
اما فهمیدن اون خودشونایه لعنتی تر
تو این حامعه کاربردی نداره
گرماشون سرد شد
لیمو شیرینشون تلخ
میفهمی چرا تو رو بعنوان دیوونه اوردن گزاشتن اینجا؟–دکتر اگه بجایه لیمو یچیز بزارن که تلخ نشه چی؟
+ط رو اوردن اینجا
چون تو شیرینی
گرمی
تو بجرم تفاوت اینجایی
بجرم اینکه یعالمه خودتی
تو هزارتا خودتی ولی اونا فقط یبار خودشونن......
خودشونایه تلخ و سرد
–دکتر
+بله
–داره سردم میشه
لیمو شیرینم تو این اتاقایه سفید داره تلخ میشه
دکتر خودمام دارن میمیرن
یکاری بکن:)
+اینا عادیه
تبریک میگم
به جمع از بیخود شده ها خوش اومدی:) -
وقتی بی هوا
میرم حرفاتو میخونم
صداتو گوش میدم
نگاهت میکنم
یهو به خودم میام و میبینم
برای یه مدتیه که غرقت شدم :)
اینجاست که با خودم میگم
آدم تو خلوتش و به خودش که نمیتونه دروغ بگه
تو خیلی دوسش داری :)️
اون خیلی وقته که خورشید زندگیت شده -
بی کلامه....
اما عاشقونس...
اخه میدونی؟
بعضی از عشقا نیاز به گفتن ندارن
فقط باید حِسِشون کنی:))
Guitar by:mr.m.r
صدا ۲۱۲.mp3
امیدوارم لذت ببرید:))
@دانش-آموزان-آلاء -
این پست پاک شده!
-
غرق شدن در دریای چشم هایت حس و حال خوبی دارد. -
صدا 244.mp3
ای جان و ای جانانِ من ای دین و ای ایمانِ من
ای درد و ای درمانِ من، جانم چرا رنجیده ای؟
گفتی جهانم مال تو گفتم فدای تارِ تو
بردی تو حتی قلب من،بر من چرا رنجیده ای؟
ای ساقیِ مشکی سَمَن،ای سرو گل اندامِ من
ای چشمِ تو دنیای من، جانم چرا رنجیده ای؟
ای لُعبَتِ زیبای من،ای دلبرِ رعنای من
ای ماهیِ دریایِ من،بر من چرا رنجیده ای؟
گر من بمیرم در بَرَت خونم بُود بر گردنت
فردا بگیرد دامنت جانم چرا رنجیده ای؟
این لعبتِ خوش خواهِ تو مستِ نگاهِ ناز تو
《باشد که نیکو خواهِ تو بر من چرا رنجیده ای؟》
صدا 244.mp3
Guitar by:حاج رامسس
شعر:بازم حاجی
مرسی که گوش دادیدو یه لایک هم تقدیم کردید امیدوارم ک خوشِتون اومده باشه و کمی کسری داشت ب بزرگواریِ خودتون:))@دانش-آموزان-آلاء -
ایلین حیدرزهی گرامریست های آلاء تجربی بچه های تجربی کنکور 1402replied to ramses kabir on آخرین ویرایش توسط انجام شده
ramses kabir در خــــــــــودنویس گفته است:
صدا 244.mp3
ای جان و ای جانانِ من ای دین و ای ایمانِ من
ای درد و ای درمانِ من، جانم چرا رنجیده ای؟
گفتی جهانم مال تو گفتم فدای تارِ تو
بردی تو حتی قلب من،بر من چرا رنجیده ای؟
ای ساقیِ مشکی سَمَن،ای سرو گل اندامِ من
ای چشمِ تو دنیای من، جانم چرا رنجیده ای؟
ای لُعبَتِ زیبای من،ای دلبرِ رعنای من
ای ماهیِ دریایِ من،بر من چرا رنجیده ای؟
گر من بمیرم در بَرَت خونم بُود بر گردنت
فردا بگیرد دامنت جانم چرا رنجیده ای؟
این لعبتِ خوش خواهِ تو مستِ نگاهِ ناز تو
《باشد که نیکو خواهِ تو بر من چرا رنجیده ای؟》
صدا 244.mp3
Guitar by:حاج رامسس
شعر:بازم حاجی
مرسی که گوش دادیدو یه لایک هم تقدیم کردید امیدوارم ک خوشِتون اومده باشه و کمی کسری داشت ب بزرگواریِ خودتون:))@دانش-آموزان-آلاء -
این پست پاک شده!
-
ایلین حیدرزهی گرامریست های آلاء تجربی بچه های تجربی کنکور 1402replied to ramses kabir on آخرین ویرایش توسط ایلین حیدرزهی انجام شدهاین پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!