معطوف، یک نقش طبعی!

[_Biliifti_]

ftm.dh قرربانت

[ftm.dh]

Mehdi Hosseinbor اوکیه

[Mehdi Hosseinbor]

@narjes-hashemi جمله دومتون درست هستش من اشتباه میکردم
خداروشکر فهمیدم
مرسی ازتون

[سروش قادری]

ftm.dh در تشبیه گفته است:

سروش قادری اها
بعد دست گهر چطور اضافه تشبیه یا استعاری ؟

دست گوهر و کلا ترکیبایی که یه عضو انسانو میدادن به یه جسم بی‌جان یا جاندار،میگفتن بهش اضافه اقترانی،البته این تو نظام قدیم بود و دوستان فرمودن که الان این نوع ترکیبم اضافه استعاری حساب میکنن
گوهر مانند انسان(یا هر موجودی که دست داره،با توجه به کاری که گوهر با دستش میکنه،مثلا چنگال داشته باشه میشه دست شیر و پلنگ و اینا) دست دارد

[_Biliifti_]

Mehdi Hosseinbor بله!خداروشکر
موفق باشید

[Mehdi Hosseinbor]

@narjes-hashemi مرسی همچنین

[ftm.dh]

سروش قادری مچکرم سروش

[سروش قادری]

ftm.dh در تشبیه گفته است:

سروش قادری مچکرم سروش

خیلی مشتی حرف میزنید
خواهش میکنم
موفق باشید

[ftm.dh]

سروش قادری خیلی مرسی اقای قادری
شما هم موفق باشیید

[zoohre hocini]

سروش قادری ببخشید بنده حس میکنم اینجوری نیست اقترانی
مثلا ببینید اقترانی دست قدرت " دست به نشانه قدرت" وقتی وسطش بشه به نشانه بزاری و معنی بده میشه اقترانی چیزای بیجان به انسان همیشه استعاره بودن

[سروش قادری]

zoohre hocini در تشبیه گفته است:

سروش قادری ببخشید بنده حس میکنم اینجوری نیست اقترانی
مثلا ببینید اقترانی دست قدرت " دست به نشانه قدرت" وقتی وسطش بشه به نشانه بزاری و معنی بده میشه اقترانی چیزای بیجان به انسان همیشه استعاره بودن

بله منم گفتم هم اعضا انسان+اعضای بی‌جان و هم اضافه اقترانی الان کلا شدن استعاره
حتی قبلا استعاره مصرحه و مکنیه هم داشتیم که واسه کنکور انسانی نظام قدیم تفکیک میشدن،ولی خب الان کلا شدن استعارع

[zoohre hocini]

سروش قادری آها ببخشید

[danial hosseiny]

ftm.dh
سروش قادری
سروش جان بنده رو تگ کردی اما درواقع نمیدونم که باید به چی نگاه بندازم
خیلی پیام هست...
فاطمه خانم این سوالی که پرسیدین، در کل چندتا ترکیب اضافی داره
فراز بیستون
بیستون عشق
بیستون عشق تو
و خب بیستون عشق اضافۀ تشبیهی هستش
ما درواقع میتونیم بگیم عشق تو مانند بیستون است!
مثل وقتی که بگیم کلبۀ عشق، یا مثال های این چنینی
پس درواقع اینجا ما یه تشبیه داریم!
اون قسمت کوه کن هم که خب استعاره از فرهاد هستش...
مراعات نظیر هم داریم به لطف کوه کن و بیستون
و تلمیح هم که داریم...
...
یه سری نکته هایی خوندم توی این تاپیک، که یکیش سروش گفته بود در کل ترکیباتی که یه عضو بدن رو میدن به هر چیز غیر انسانی، میشه اضافۀ اقترانی
اما این نکته خیلی دقیق نیست.
اضافۀ اقترانی اضافه ای هست که بشه بین دو لغت ترکیبش، واژۀ "به منظورِ" یا "به نشانۀ..." رو جا داد.
مثلا دستِ قدرت. دست به منظورِ قدرت.
یا
عزمِ رفتن. عزم به منظور رفتن. عزم به نشانۀ رفتن

[ftm.dh]

danial hosseiny مچکرم اقا دانیال
فقط اینکه اینجا اغراق هم به کار رفته به نظزتون !

[danial hosseiny]

ftm.dh
نه...
اغراق به اون صورت نداره...
یعنی درواقع میخواد بگه که من دوباره اون شور و حال فرهاد رو زنده میکنم
یا اینکه حتی میخواد بگه که من دوباره راه و رسم فرهاد رو پیش میکشم
شما میگین اغراق، احتمالا چون به این فکر میکنین که بیت داره میگه اونقدر با شدت پای کوبی میکنم که فرهاد رو توی قبر به لرزه دربیارم...
که خب این معنی جور درنمیاد...

[ftm.dh]

danial hosseiny اره خب اون قسمت که میگه کوهکن را لرزه می اندازم
خیلی ممنونم ازتون

[danial hosseiny]

ftm.dh
خواهش میکنم

[سروش قادری]

danial hosseiny آقا من گفتم اضافه اقترانی و کلا ربط دادن اعضای انسان به اشیاء بیجان و همینطور به حیونا الان کلا میگن استعاره
چون قدیما بین همین اضافه اقترانی و استعاری فرق میذاشتن

[danial hosseiny]

سروش قادری
واقعا هنوزم فرق باید بذارن!!!
خیلی فرق داره آخه...
به شخصه ندیدم این دوتا رو یکی کنن...