سلام دوستان
فکر کردم شاید جای یه همچین تاپیکی خالی باشه،اینجا هرکس که به سیدالشهدا ارادت داره میتونه عکس بذاره🤗
بهتره قبل از هرچیزی چندتا نکته رو برای شما دوست عزیز متذکر بشم:
1️⃣اینجا جای بحث و جدل نیست،بحث در مورد اختلافات دینی مذهبیتون رو بذارید برای پیوی هاتون
2️⃣این تاپیک تسلی برای دل های غمگین و شکسته ی خیلی هاست که روی زمین جز اباعبدالله پناه دیگه ای ندارند💔
3️⃣ میوه ی دل بانوی دوعالم همیشه پذیرای میهمانان خودش بوده،مهم نیست که چقدر ازش فاصله داری..همین اینکه الان اینجایی یعنی عشقش رو تو دلت داری
گر در یمنى چو با منى پیش منى ور پیش منى چو بى منى در یمنى
4️⃣از بی احترامی و توهین به عقاید هرشخصی به شدت خودداری کنید که در این صورت به @ادمین گزارش داده میشه
5️⃣اسپم آزاد
و در آخر،ما هرچقدر هم که بد باشیم و نقص و ایراد داشته باشیم اباعبدالله ما رو میپذیرند و اشتباهاتمون رو اصلاح میکنند...پس ناامید نباش⚘
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
سلام دیدم خیلی تایپک هست درمورد شهدا وامام زمان و.... اما درمورد دلیل تمام اینا تایپکی نیست(بود اما قفل شده بود یاام اونطوری که مد نظر من بود، نبود)
اگه کلیپی به دلتون نشسته ، اگه متنی دوست داشتید که زندگیتون ، قلبتون باهاش آروم گرفته عکسی دیدید که آرومتون کرده و دوستش داشتید به اشتراک بگذارید تا ماهم استفاده کنیم 🌹
@دانش-آموزان-آلاء
Yegane Dehqan💞
@N-n-good 🌷
زهرا بنده خدا 🌺
مهشید حسن زاده 0 🌼
مریم آیدی توام برام نیومد خودت بیا😑 💓
با سلام خدمت دوستان آلایی ✋. 🌹🌹🌹
این تاپیک رو ایجاد کردم تا دوستان هر مطلب زیبایی در رابطه با حاج قاسم دارند به مناسبت سالگرد شهادت ایشون در اینجا قرار بدن.
دوستان لطفاً توجه داشته باشند اینجا فضایی برای چت دو طرفه نیست و باید به قوانین آلا احترام گذاشت.
از همین حالا تصاویر ، متن های زیبا و ... درباره سردار پرافتخار رو در اینجا قرار بدید.
با تشکر
سلام آلایی های عزیز
تو این تاپیک تصمیم دارم هرکس که علاقه مند هست قرآن رو ختم کنیم به اینصورت که هر روز ۳ صفحه قرآن بخونیم حالا هر کسی که خواست میتونه اون ۳ صفحه رو تو یه تایم بخونه و یا مثلا یه صفحه اول صبح یه صفحه بعد از ظهر و یه صفحه تو شب
اگر آقایونی هستن که علاقه مندن تلاوت کنن اون ۳ صفحه رو تو همون روز که قراره صفحات مربوط رو میخوام بزارم تلاوت کنه و شب یا بعد از ظهر بارگزاری کنه قرار نیست حتما صوتی باشه همینکه بتونین روان و سلیس بخونین کافیه
دوستانی که قرآن خوندن براشون سخته میتونن از اپلیکیشن هایی مثل ایران صدا کمک بگیرن
دانش آموزانی که علاقه مندن این چالش رو شرکت کنن اعلام حضور کنن ولی واقعا به قولی مرد عمل باشن
من نخواستم هر روز یه جز باشه چون ممکنه دانش آموزی کاری یا کلاسی داشته باشه قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود اگر انشالله آماده بودین میتونیم انشالله تا ۶ماه یه دور قرآن رو بخونیم
من سعی میکنم انشالله صبح عکس اون سه صفحه رو بارگزاری کنم و یا اون صفحاتی که قراره قرائت بشه اعلام کنم
khetabehaye-delneshin.jpeg.jpg
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
با عرض سلام خدمت همه شما بزرگواران
ان شاء الله همیشه زیر سایه پدر و مادرتون سلامت وسربلند باشید.🌹
ای شاه نجف فدای لطف و كرمت🌷
جانم به فدای چارگوش حرمت🌷
بیایید اینجا با مولا امیر المومنین علی علیه
السلام حرف بزنیم بهشون سلام بدیم.
به فرموده پیامبر پدرمان هستند.
پدر خیلی دلسوزه. ❤️
ان شاء الله فرموده هایی از حضرت
و از ویژگی ها و صفاتی از ایشان رو اینجا می تونیم قرار دهیم. 🌷
Screenshot_۲۰۲۴۰۵۰۵_۱۳۲۲۴۰.jpg
اي كه گفتي فمَن يَمُت يَرَني جان فداي كلام دلجويت❤️
كاش روزي هزار مرتبه من مُردمي تا ببينمي رويت❤️
Screenshot_۲۰۲۴۰۵۰۵_۱۳۴۰۵۶.jpg
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا @ریاضیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@رتبه-های-انجمن-آلاء
تنها هدفم از این کار بازگشت مجدد به خدا هست. کسی که همیشه بهم توجه داشته حتی زمانی که من ازش غافل بودم.
قبول دارم ممکن هست به خاطر مشغله های ذهنی که مدت ها هست تمام وجودم رو درگیر کرده، خدا رو فراموش کرده باشم. سنگینی این روز های روحم هم به خاطر کمرنگ تر شدن حضورش در زندگیم هست.
البته این من بودم که عامل تمام این اتفاقات هست وگرنه تو هیچوقت من رو رها نمیکنی. چه جاهایی که من رو از قعر چاه بیرون کشیدی و من هم مثل همیشه شرمسار از اینکه چرا به کسی که انقدر بهم علاقه داره، بی توجهی میکنم.
به خودم اومدم و دیدم چقدر ازت فاصله گرفتم. روحم، روانم و جسمم بهت عادت کرده بوده، زندگیم با حضورت رنگین بود، سخنی ها قابل تحمل بود چون تو کنارم بودی.
از امشب دوباره میشم همون صبا گذشته. هر شب باهات صحبت میکنم بلکه دوباره به سمتم برگردی. بین جمعیتی انبوه از دغدغه های زندگی میترسم تو رو گم کنم. پس مثل یک مادری که توی شلوغی کودک نوپا رو در آغوش میگیره، دوباره من رو در آغوشت بگیر... ولی انقدر محکم که نتونم فرار کنم.
ما که روزی پروانه می شویم، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند. 🦋
خب سلام به همگی
همونطور که میدونید همون قدر که یه موزیک خوب میتونه آرامش بخش باشه که مضمون اون بتونه روح ما رو تسکین بده و چه مضمونی بهتر از توسل به اعمه و معصومین اما متاسفانه تو انجمن جا واسه یه همچین تاپیکی خالی بود و گفتم شاید بتونم با زدن یه همچین تاپیکی فرهنگی ایرانی اسلامی همراه با توسل به اعمه رو توی این فضای درسی رونق بدیم تا شاید کنی بتونیم به این فضا رنگ و بوی معنویت بیشتری ببخشیم
با تشکر از همه ی دوستان الایی من🙏🙏🌷🌷
بِسمِ رَبِّالشُهَداءِوَالصِدّیقین
سلام به سرور و سالار همه شهدا امام حسین علیهالسلام و یاران باوفاشون و سلام به سردار پرافتخار امت اسلام حاج قاسم عزیز...
سلام ✋🏻😃
راستش حس کردم جای شهدا تو زندگیامون داره کم رنگ میشه بارا همین😉این تاپیک زدم به یادشون باشیم🌷و سععییی کنیم خودمون بهشون نزدیک کنیم و حتی یه ذره هم که شده از معرفت و ایمانشون درس بگیریم🌹
انشاءالله اون دنیا جلوشون سرافکنده نباشیم😢
اینجا میتونید عکس و متن و خاطره و خلاصه هرچیزی راجعبه شهدا بزارید و از رفقای شهیدتون و کمکهایی که تو زندگی بهتون کردن بگید🙂
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند💐
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند😢
تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم😔
🌷شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم🌷
عکس-نوشته-شهدا-برای-پروفایل-10.jpg
img_20200213_203012_806.jpg
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
سلام دوستان عزیز الایی
امیدوارم حالتون عالی باشه
نماز روزه هاتونم قبول باشه💚
این تاپیک رو زدم تا هرشب قبل خواب بیایم اینجا درحد ۲ دقیقه فوقش ۵ دقیقه وقت بذاریم و بخاطر اتفاقای اونروز شکرگزاری کنیم
برای هرچیزی ممکنه تو یه روز براتون هیچ اتفاق مثبتی از دید خودتون نیوفتاده باشه براتون ولی همیشه چیزایی هست که واسش شکرگزار باشیم...
شکرگزاری توی تمام ادیان مطرح شده برای وسیله ای جهت رسیدن به سعادت و آرامش 🌱
اگر دوست ندارین واضح اتفاقات رو بنویسین اینجا میتونین کد بذارین برای خودتون
مثلا یک اتفاقی رو با کد ۴ مشخص میکنید
یا هرکدی که تو ذهن خودتونه
و شب میگین خدایا بخاطر کد ۴ ازت ممنونم😂
مهم شکرگزاریه
اینکه گفتم اینجا بگیمم برای اینه که یادمون بمونه
امیدوارم موفق و سلامت باشین💚🌱
@دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم @بچه-های-ریاضی-کنکور-1401 @بچه-های-همخوانی @تجربیا @انسانیا @ریاضیا
دوستاتون رو منشن کنید
سلام
وقت همگی بخیر🌹
ان شاء الله زیر سایه لطف و رحمت خداوند و کتاب نورانی قرآن کریم و درسلامت باشید🌷
عذر میخوام که وقتتون رو می گیرم
خواهش میکنم مطالب که درادامه هست برسی کنید 🙏🏻
اگر که خداوند توفیق بدهد قرار است اینجا هر روز تفسیر 1 ایه از ایات قرآن رو گوش بدیم
و بهتر بگم هم گوش بدیم و هم ببینم
که به این صورت است که جلسات تفسیر حجت الاسلام قرائتی رو دنبال می کنیم.
که به صورت تصویری است در اپارات.
که لینکش قرار میگرد و مدت زمان ان به همراه ایه و معنی ان ایه ای که قرار هست اون روز تفسیرش رو دنبال کنیم.🌸
در مقدمه تفسیر المیزان آمده است:
روایت هایی از پیامبر(ص) و ائمّه اهل بیت(ع) در این خصوص، وارد شده است، مانند این فرمایش آنان که: «قرآن، ظاهری دارد و باطنی، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت باطن» یا «تا هفتاد باطن».🌸
🌷وقال النبی(ص): «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وبَطناً، ولِبَطنِهِ بَطنٌ إلی سَبعَةِ أبطُنٍ» و ورد «سَبعینَ» و «سَبعَ مِائَةٍ» و «سَبعینَ ألفٍ» و غَیرُ ذلک.[۶]
پیامبر(ص) فرمود: «قرآن ظاهر و باطنی دارد، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت باطن». و «هفتاد باطن» و «هفتصد باطن» و «هفتاد هزار باطن» و جز اینها روایت شده است.
(جامع الأسرار ومنبع الأنوار، ص ۵۳۰.)
🌹
امام على عليه السلام :
إنَّ أحسَنَ القَصصِ و أبلَغَ المَوعِظَةِ و أنفَعَ التَّذكُّرِ كتابُ اللّه ِ جلَّ و عَزَّ .
بهترين داستان و رساترين اندرز و سودمندترين پند، كتاب خداوند عزّ و جلّ است.🌷
( الكافي : ۸/۱۷۵/۱۹۴)
🌷
اميرمومنان علي(ع) مي فرمايد:
«و هذا القرآن انما هو خط مسطور بين الدفتين، لاينطق بلسان و لابدمن ترجمان و انما ينطق عنه الرجال...»
🌸اين قرآن نوشته ها و سطرهايي است كه بين دو جلد قرار دارد. با زبان سخن نمي گويد بلكه بايد افرادي نوشته ها و آياتش را معنا كنند.🌷
سپس براي تفسير و ترجمان قرآن مي فرمايد:
«فنحن احق الناس به.» (5)
ما براي تفسير و ترجمه قرآن سزاوارترين مردم هستيم.🌹
«قال علي (ع): انا القرآن الناطق.» (6)
حضرت علي(ع) فرمود: من قرآن ناطق هستم.🌹
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @فارغ-التحصیلان-آلاء
@تجربیا @ریاضیا @رتبه-های-انجمن-آلاء
هرکس امکانش رو دارد همراهی کند که هر روز تفسیر 1 ایه رو و جلسه تفسیرش رو ببینم
🙏🏻
درپناه حق 🌷
سلام رفقای گل
چطورین؟ حالتون خوبه؟
روبراهین؟
خب میخام یه پیشنهادی بدم
امروز تا محرم 40 روز مونده
هر کی موافقه و دوست داره وارد چله شه و به مدت چهل روز زیارت عاشورا بخونیم.
صوتشم گوش بدین کافیه
Your browser does not support the audio element.
nody-دانلود-زیارت-عاشورا-صوتی-فرهمند-1629226946.jpg
خب هر کی پایس یاعلی
و اینکه خواهشا هر روز که خوندید یه تیک اینجا بزنید که خوندید
@دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء تجربی @انسانیا ریاضی فیزیک @ریاضیا @دهم @یازدهم @دوازدهم @راه-ابریشم-پرو-فیزیک-کازرانیان @راه-ابریشم-پرو-ادبیات @راه-ابریشم-پرو-دینی @راه-ابریشم-پرو-ریاضی-تجربی @راه-ابریشم-پرو-ریاضیات-ریاضی @راه-ابریشم-پرو-زبان @راه-ابریشم-پرو-زیست @راه-ابریشم-پرو-شیمی
سلام
تولد داریم چ تولدی! 🙂
سه روز مونده تا شروع هفته وحدت ! این تاپیک برای جشن تولد خاتم انبیا پیامبر مهربانی ها حضرت محمد (صلی علیه آله) ایجاد شد ... 🙂
از تمامی دوستان آلایی دعوت میکنم تا اینجا بتونن گوشه ای از شادی خودشون رو ابراز کنند و با متون،اشعار،عکس نوشته !و... بامن همکاری کنند تا ی جشن تولد هرچند کوچیک اما بزرگ برای سید انبیا بگیریم 🙂
🎂 🎂 🎂 🎂 💓 ♥ 💝 ❤ 💖 💕
Happy Birthday
Joyeux anniversaire
Ad günün mübarək
Alles Gute zum Geburtstag
تولدت مبارک ....
عيد ميلاد سعيد
יום הולדת שמח
@بچه-های-کنکور-تجربی-1400
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@تجربیا
@انسانیا
M.an
sohrab
romisa
@ریاضیا
@R-Nil-par
🌸 سلام خدمته همهی دوستان عزیز
این تاپیک زده شده برای مطالبی که همهمون میدونیمش و نیاز به تلنگر داریم.
هر جمعه سعی میکنم؛ متن کوتاهی رو قرار بدم و از دوستای عزیزم خواهش میکنم فقط دقایق کوتاهی رو به خوندش اختصاص بدن.
مطالبی که پتانسیل رسیدن به یه عشق🌹 قشنگ رو برای همهمون به ارمغان میاره.
من حاضرم همه جوره تضمین کنم که این مطالب آتش زیر خاکستر وجدانمون رو بیدار میکنه و شاید فرجی شد و ماهم شدیم جز یاران آقا(البته که همهی شما بزرگواران از بهتریناید برای آقا و من خودم رو میگم).
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دوازدهم
@یازدهم
@دهم
@تجربیا
@انسانیا
@ریاضیا
@ادمین
@همیار
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
@گرامریست-های-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@المپیادیا
@بچه-های-تجربی-راه-ابریشم
@بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم
سلام دوستان عزیزم
به مناسبت بزرگترین عید مسلمانان از همتون میخوام بیاید و حتی شده یک مرتبه صلوات خاصهی امام علی(ع) رو بخونیم و ثوابش رو هدیه کنیم یه ظهور فرزندشون.
این صلوات به گفتهی خود امام علی(ع) ثوابی همپایه نماز داره.
هر عزیزی که خوندش به هر تعدادی اعلام کنه تا در آخرش جمعش بزنیم.
ممنون از حضورتون🌸 🌸 🌸
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ وَ وَزِيرِهِ، وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ، وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ، وَ بابِ حِكْمَتِهِ، وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ، وَ الدَّاعِي إِلَىٰ شَرِيعَتِهِ، وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ، وَ مُفَرِّجِ الْكَُرَْبِ عَنْ وَجْهِهِ، قاصِمِ الْكَفَرَةِ، وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ، الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَىٰ. اللّٰهُمَّ وَ الِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ.
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دوازدهم
@یازدهم
@دهم
@تجربیا
@انسانیا
@ریاضیا
@ادمین
@همیار
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
@گرامریست-های-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@المپیادیا
@بچه-های-تجربی-راه-ابریشم
@بچه-های-ریاضی-راه-ابریشم
@بچه-های-کنکور-تجربی-1400
@بچه-های-کنکور-ریاضی-1400
کربُبلا و دگر هیچ...
-
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛این قصه، واقعی است. داستانی واقعی که قهرمانش یکی از بنده های خوب خداست. به برکت این روزها و در میان هزاران مجلس روضه که در هر کوی و برزن برپاست، گوش شنوایی شدیم برای شنیدن روایتی متفاوت از دلدادگی برای حسین (ع)که عجیب به دل مینشیند و رنگی میپاشد به حال این روزهای دلهایمان.
قصه، روایت زندگی یکی از توابین است. از جوانی تا امروز. از روزهای خماری و نشئگی تا نوکری برای اهلبیت. از چاقوکشیها و قمه زدنها و عربدهکشیها تا روزهای خوب بندگی، دستگیر بودن ها و یتیم نوازی ها.پرسان پرسان پیدایش کردیم. در یکی ازهیئت های جنوب تهران. جوان ها و نوجوان ها دور و برش حلقه زده اند و او برایشان از آداب عزاداری می گوید. به سختی حاضر به مصاحبه می شود و می گوید:« حرف می زنم. از سال های ننگین زندگی ام می گویم. اما فامیلی ام را ننویسید.»
«مجتبی» روایت می کند. از ۹ سالگی میگوید و آغاز میگساری: «پدرم شرابخوار بود. اولین بار در 8 سالگی مشروب را مزه مزه کردم. در15سالگی خوردنش برایم عادی شد. میتوانید تصور کنید که فردی از نوجوانی و 15سالگی دائمالخمر باشد؟ من بودم. این دائم الخمری در شانزده، هفده سالگی به اوج رسید. آنقدر که وقتی تا سر کوچه هم میرفتم باید شیشه کتابی مشروب را زیر پیراهنم میگذاشتم که مبادا، مستی حتی یک لحظه هم ازسرم بپرد. قبل از رفتن به سربازی یکی از دوستانم کمک کرد تا مصرف مشروبات الکلی را کمتر کنم. به خدمت سربازی رفتم و برگشتم اما دوباره روز از نو و روزی از نو. کار پیدا کردم. آن ساعتهایی که سرکار بودم، برایم به سختی می گذشت. چون اگر صاحبکارم متوجه میشد که الکل مصرف میکنم اخراجم میکرد. از سرکار که به خانه برمیگشتم تلافی میکردم. روزی 3 لیتر مشروب میخوردم. واژه دائمالخمر برازندهام بود. آنقدر روزگارم بد شده بود که همه از من قطع امید کرده بودند. گوشه اتاق مینشستم و بعد از مستی در خودم فرومیرفتم. بعد دو سه ساعت بیرون میرفتم و به هر بهانهای دعوایی راه میانداختم با چاشنی چاقوکشی و قمهکشی و عربده زنی. روزی نبود که یک شر در محلهمان راه نیفتد و من بانیاش نباشم. هرروز کلانتری، هفتهای یکبار بیمارستان و اتاق عمل و شکایت و دوباره مستی و دوباره مستی. همه زندگیام در همین چند جمله خلاصهشده بود. خیلیها آرزوی مرگم را داشتند. خودم هم همینطور. راستش جسارت خودکشی را نداشتم، حتی وقت مستی. اما آرزو میکردم روزی بین یکی از دعواهایی که من بازیگر اصلیاش بودم یکی پیدا شود و خلاصم کند.»
میای بریم کربلا
روایت زندگی پر فراز و نشیب مجتبی هر لحظه شنیدنی تر از قبل می شود. وقتی مصداق واقعی جمله «ادعونی استجب لکم» می شود. وقتی حال بد آن روزهایش به برکت نام نامی حسین(ع)تبدیل به حال خوب بنده های مقرب درگاه حق می شود.
مجتبی از شب واقعه می گوید:«یادتان میآید وقتی بعد از مرگ صدام حسین راه شیعیان برای رفتن به کربلا باز شد؟ شب از نیمه گذشته بود. مست و لایعقل از در خانه بیرون زدم و به کوچه رفتم. در همان حال چشمباز کردم و دیدم کوچهمان پر از پرچم خیرمقدم برای کربلاییهاست. کربلایی علی... کربلایی حامد.... همه بچهمحلها به کربلا رفته بودند و من.....! حالم بد بود، بدتر هم شد. نمیدانم چه حسی بود که سراغم آمد و نمی دانم نامش را چه بگذارم؟ شاید حسادت کردم. به در و دیوار می خوردم و سر از پشت بام درآوردم. سرم را به آسمان بلند کردم و فقط فریاد می زدم. گفتم اوستاکریم. من، عرقخور و خرابکار. پس کرم تو کجاست؟ چرا من رو کربلایی نمیکنی؟ یا راحتم نمی کنی. خسته شدم. حالم خراب بود و سیل اشک از صورتم روانه شد. میدانستم توقعم زیادی است. آخه من دائمالخمر کجا و کربلا کجا؟
آن شب به مستی و حال خراب گذشت و بعدازظهر فردای آن روز، یکی از دوستان سراغم آمد و گفت مجتبی کربلا میای؟ مستی ازسرم پرید. انگار آب سرد روی سرم ریخته بودند. گفتم من؟ کربلا؟ چی میگی؟ من نه پولدارم نه پاسپورت، نه ویزا. گفت لازم نیست. کاروان فردا صبح راهی میشود و مدیر کاروان یک نفر برای تدارکات کم دارد. رفتم خانه. به مادرم گفتم .مادرم به پهنای صورتش اشک میریخت و وسایل سفر را برایم آماده میکرد. گفتم نمی خواد مادر. من با همین پیراهن و شلوار میروم. نه ساک میبرم نه لباس. مادرم باور نمیکرد که آقاپسر دائمالخمر و مردمآزارش را برای پابوسی طلبیده باشد. خودم هم باور نمیکردم. مگر میشود؟ یعنی صدایم را شنیده بودند؟ اتوبوسراه افتاد و به لب مرز رسید. آن زمان ویزاها برگهای بود. سرباز بالا آمد. گفتم همین حالاست که مرا از مرز به ایران برگرداند. نمیدانم چه شد اما از من گذشت. انگار مراندید و اتوبوس از مرز رد شد.»تمسک مردی دائمالخمر به ردای امام حسین(ع)/از روزهای خماری و میگساری تا نوکری برای اهلبیت
پایان سالها میگساری
اتوبوس زائران کربلا از مرز ایران میگذرد و مرزهای زندگی مجتبی هم جابهجا میشود. پایان سالها میگساری و آغاز راهی روشن؛ پایبرهنه از اتوبوس پیاده میشود. چله زمستان است و هوا سرد. پایش روی زمین است و سرش در آسمان. شب از نیمه گذشته و هوا سرد است. از کنار رودخانه دجله و فرات رد میشود و بیاختیار داخل رودخانه میپرد. باید تنش پاک شود از اینهمه گناه. پاهایش به سمت حرم کشیده نمیشود. سست است. با چه رویی باید میگفت السلام علیک یا اباعبدالله؟! کشانکشان خودش را به بینالحرمین میرساند.
زان کار دست شستم/ زین کار توبه کردم
گه مستِ کار بودم/گه در خمار بودم
زان کار دست شستم/ زین کار توبه کردم
توبه می کند. پابرهنه و پریشاناحوال در بینالحرمین روی دوزانو مینشیند و به گنبد طلایی ارباب خیره میشود. چشمهایش خیس اشک است. دلش پر از حسرت. گاهی سکوت و گریه. گاهی طغیان. سرمی کوبد روی زمین. اطرافیان نگاهش میکنند. این جوان، دیوانه حسین (ع) است؟ تحسینش میکنند شاید هم به حالش غبطه میخورند، صدای مویهها و گریههایش بیتاب میکند همه حاضران را. پیر و جوان و مرد و زن را. آنطرفتر مداحی 70 ساله ایستاده و به احترام مویههای این جوان آشنا دست از روضهخوانی برداشته است. او را میشناسد. اشتباه نمیکند. مجتبی ست. اما او کجا و اینجا کجا؟ همانکه بدنش یک جای سالم ندارد و پر از اثرات چاقو است؟ همانکه یک شهر از شرش در امان نیست؟ همان دائمالخمر محله ما؟! این قصه را مداح و یکی از همسایه های مجتبی می گوید. میگوید نامم را ننویسید. فقط بدانید امام حسین (ع) منِ مداح را در 70 سالگی و بعد از یکعمر، حسین گفتن و کوس انا الحق زدن به زیارتش طلبید، اما یک جوان 21 ساله را در اوج گناه و بزهکاری و دائمالخمر بودن اینطور دیوانه عشق خودش کرد. باید بودید و میدیدید. من حال خوب مجتبی را وقتی به خاک کربلا سجده کرده بود دیدم. نمی دانید مجتبی چه بود و چه شد!چون توبه کرد پسر، پدر هم توبه کرد
«مجتبی میگسار، مجنون عشق حسین (ع) شده بود. تمام 10 روزی که کربلا بودیم پابرهنه و مجنون وار در بینالحرمین و کوچه و پسکوچههای کربلا میچرخید. هیچکس حالش را نمیفهمید.» جوادی یکی از زائرانی که در این سفر همراه او بوده وصف حالش را میگوید؛ «زائران کاروان ما مجتبی را میشناختند و از همان ابتدای سفر دعای مشترک همه، سربهراه شدن این پسر بود اما وقتی به کربلا آمدیم انگار هیچکس او را نمیشناخت. جوانی دستبهخیر، سربهراه، سربهزیر. پیرزنی زمینگیر در کاروان، همراه ما بود. از همان روز اول این پیرزن را روی شانههای خودش میگذاشت و به زیارت میبرد. هر بار پیرزن، دست روی شانهاش میگذاشت و میگفت الهی که عاقبت به خیر شوی جوان که شد. مجتبی عاقبت بخیر شد.» حالا خودش راوی فصل سوم کتاب زندگیاش میشود؛ «از کربلا که برگشتم کوچهمان پر از پلاکاردهای تبریک بود. بر و بچههای لات محله، برایم سنگ تمام گذاشته بودند. در بدو ورود و بعد از پابوسی و دستبوسی پدر و مادرم سراسیمه به پشتبام خانه رفتم. دو بشکه 20 لیتری مشروب را در چاه ،خالی کردم. پدر و مادرم با دیدن این صحنه گریه میکردند. آن روز، روز تغییر پدرم هم بود. با دیدن پسر دائمالخمری که توبه کرده پدر هم توبه کرد و برای همیشه مشروب را کنار گذاشت و این اتفاق برکت سفر کربلا و لذت توبهام را دوچندان کرد.»
رستگاری در 40 سالگی
40 سالگی و رستگاری، 40 سالگی و میانداری و هیئت داری و یتیمنوازی. گاهی کفش جمع کن عزاداران حسینی میشود، گاهی آبدارچی. ابایی ندارد از اینکه بگوید چه بود و چه شد. قصه زندگیاش را برای جوانها و نوجوانها روایت میکند تا درس بگیرند. بگذریم از اینکه در همان سالی که با کوله باری پر از گناه به کربلا رفت و توبه کنان برگشت چند نفر از همپیالگیهایش راه او را در پیش گرفتند و توبه کردند. حالا سرش را بالا میگیرد و میگوید: «تمامقد نوکر اهلبیتم. امام حسین(ع) دریای کرم است. سیدالشهدا را باید با قلبت بخواهی. اگه ارباب بخواد خودش تو را میبرد. حتی اگر دائمالخمر باشی و یکبار از ته وجودت صدایش بزنی. باور کنید اجابت میکند.»
از تو به یک اشاره از من به سر دویدن
«مجتبی در جوانی پیر غلام و مجنون امام حسین (ع) شد.» این جمله را یکی از دوستان مجتبی می گوید و ادامه می دهد:« خیلی از دوستان به حال این روزهایش غبطه می خورند. از تو به یک اشاره از من به سر دویدن. حالا مجتبی مصداقی از این شعر است. با سر می دود برای کار خیر و علاوه بر آن هر سال محرم خانه اش را سیاه پوش می کند و میزبان عزاداران حسینی می شود. در هیات خانه مجتبی جای سوزن انداختن نیست. طوری رفتار می کند که انگار سال هاست هیئت دار بوده است. حتی یک سر وگردن بالاتر از کسانی که ادعای هیئت داری می کنند. یادم می آید یک شب دو سه نفر از جوانان محله که مشروب خوار و از دسته اراذل و اوباش بودند وارد هیئت شدند. بوی آزار دهنده دهانشان فضا را پر کرده بود. چند نفر پیش مجتبی آمدند و گفتند این جوان ها را بیرون کن. اینها شان مجلس عزای امام حسین(ع) را پایین می آورند. اما او زیر بار نرفت. گفت اینها هم مهمان امام حسین هستند. خودشان می دانند و ارباب. من چه کاره ام که مهمان امام حسین را جواب کنم؟ بعد از هیئت، یک هیئت ۴ نفره راه میاندازد و برای مردم نیازمند روستاهای اطراف تهران غذا میبرد. کارتنخوابهایی که هیچ جا و مکانی ندارند را ازنظر دور نمیکند.خلاصه حواسش به همه هست.»
-
در دلم حسرت دیدار تو باقیست حسین...
حاجتی غیرِ حرم ، در دل من نیست حسین... -
-
「رو کسی به جز حسین حساب نکن..️」
-
-
-
-
••
امروز دلم خواست پیر شـوم
کنار تـُو، به آهستگی
ای دستگیـر در گنـه افتاده ها..:)- یاحسین -
-
گفت دلت تنگ بشه چکار میکنی؟
_گفتم برای امام حسین(ع) گریه میکنم... -
{}
ماتشنہعشقیم...!
وشنیدیمکہگفتند↓
رفعِعطشِعشق
فقطنامِحسین‹ع›اسټ...!#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله..
-
من از ریشه خشک و زردم
خودم را بی تو گم کردمکمک کن باید برگردم
رفیق روز تنهاییپریشان ماندم هرجایی
تورا میبینم میایی
.
.
.
از دیو و دد ملولم،حسینم آرزوست -
••
مادرم بعد خدا
نام تُورآ یادم داد... -
یهموقعهایی
ایندلِانقدگرفتهڪهدیگهازدست هیچڪسڪاریبرنمیاد..
خستهوسنگینمیتپه..
انگاردیگهدلشنمیخواد..(:
شایدخودمونندونیم
ولی . .
همـمـونحـرملازمیــم..! -
هروقٺ️
خواستۍگناهڪنۍ
یڪلحظہوایسا
دستٺروبذارروسینہ...
و
سہباربگو..↯↯
السلامعلیڪیااباعبدلله💚
ـ
حالااگهتونستۍ...
گناهڪݩ...(:
-
حاجت هر شبم
اربعین کربلا بودنه...
دعوتم میکنی
من هنوزم دلم روشنه...
#کربلا لازم -
بی سر و سامان تو ام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
برسر نی، زلف رها کرده ای
با جگر شیعه چه ها کرده ای
زهرهی منظومه ی زهرا حسین
کشتهی افتاده به صحرا حسین
بگیر از ازم هرچی که خواستی
ولی ازم نگیر غمت رو
نفس زدن تو هیئتا رو
بودن زیر پرچمت رو
دلم خوشه که تورو دارم
حال دلم بی تو خرابه
دنیایی که حسین نداره
یه لحظهشم برام عذابه
روشنی دلم از همین اشک تو روضه هاست
روسفیدی من از سیاهی شال عذاست
عاقبت این عشق هلاکم کند
درگذر کوی تو خاکم کند
مشعر حق عزم منا کرده ای
کعبهی شش گوشه بنا کرده ای... -
آغا دعام کن
که تو راهه
کسی به جز شما نباشم... -
️ روزی که منصور، نقشهٔ قتل امام را میکشید فکر میکرد جعفر بن محمد که نباشد، بساط مکتبش هم جمع میشود.
️ تصورش را هم نمیکرد کلاس درس حضرت صادق علیه السلام به اندازهٔ تمام تاریخ گسترده شود و شاگردانش تنها به جابر، زراره، صفوان و... خلاصه نشوند.
️ آری! این دانشگاه تا روز ظهور، شاگرد میپذیرد؛ شاگردهایی مثل حججیها، سلیمانیها و... مردان و زنانی که مانند پیشوایشان امام صادق علیه السلام، آرزوی خدمت به قائم را دارند و برای دیدارش روزها را میشمارند.
شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد.