گوشیم خراب شد بردمش تعمیرات
گفت لطفاً ببرش مغازه روبرو
یه مدته مشتری نداره
گفتم چقدر خوبه که ادم به فکر هم نوعاش باشه
گفت مخلصم فقط پیش کسی نگو گوشیمو بردم تعمیرات ماشین
جعفر داشته با خدا راز و نیاز میکرده یهو یه کبوتر میخوره به شیشه پنجره
.
.
.
.
.
.
.
.
جعفر میگه خدایا دمت گرم من دو ساعته دارم باهات حرف میزنم تو داری Angry Birds بازی میکنی؟