انگيزه
-
-
همه ی ما انسان ها در زندگی به دنبال یک معجزه هستیم...معجزه ای که زندگیمان را عوض کند و تمام نرسیدن ها و ناکامی هایمان را جبران کند...
تصورمان از معجزه این است که روزی ،یک نفر یا یک اتفاق ما را از شرایطی که از آن رضایت نداریم نجات می دهد ، ما را به تمام خواسته ها و آرزوهایمان می رساند ، بدون آنکه خودمان تلاشی کنیم ...
بیشتر ما انسان ها همیشه تمام اشتباهاتمان را گردن دیگران یا بدشانسی می اندازیم... مدام برای نرسیدن هایمان دنبال مقصر می گردیم و در آخر یک گوشه می نشینیم و باز هم به انتظار خود برای معجزه ادامه می دهیم...
زمان می گذرد و ما می فهمیم معجزه ای که سال ها منتظرش هستیم به ما نزدیک تر از چیزی ست که فکرش را می کردیم... می فهمیم معجزه ی زندگی هر انسانی چیزی نیست جز تلاش خودش...
هر انسانی یک روز باید دست از انتظار برای معجزه بکشد... با خودش حساب و کتاب کند ، ببیند کجای زندگی را اشتباه آمده...خودش برای خواسته ها و آرزوهایش چقدر تلاش کرده و چقدر به زندگی اش بدهکار است...
هر انسانی فقط خودش می تواند معجزه ی زندگی اش را رقم بزند... معجزه ای که اگر دیر اتفاق بیفتد برای همیشه بدهکار خودش، زندگی اش و آرزوهایش می ماند...
حسینحائریان
-
-
-
ببخشید که حتی متن های انگیزشیم هم مال فیلماس!
-
به تنهایی نمیتوانم دنیا را تغییر بدهم اما میتوانم سنگی را به آب بیندازم تا موجهای بسیار خلق کند.
-
یگانه فردی که سرنوشت از شما خواهد ساخت همانی است که خودتان تصمیم میگیرید باشید.
-
همه چیز در دست انسان است
اما از توانایی خود استفاده نمی کند
چون ترسو است
این دیگر واضح است
راستی مردم از چه چیزی بیشتر می ترسند؟
از قدم تازه و سخن تازه و بدیع خود بیش از همه چیز می ترسند
فئودور داستایفسکیرفقای گل آلایی نترسیدن جلو برین از پسش برمیاین
-
همین الان یهویی خخخخخخخ
-
-
ارههههههههههههههههههههههههههههه
-
یه نامه هست که فردا صبح باز کنید
نامه
@دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل -
یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد کسی قاب نمی گیرد !
برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت ...." فریدون فرخزاد "
-
از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیك ایران)
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یكشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شكست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می كند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ...
روحش شاد
-
دکتر احمد حلت:
امیروالای خوبم!
میدانی چرا این زندگی به تو عطا شده است!زیرا کسی که زندگی تقسیم میکرد مطمئن بود که تو از پس مشکلات این زندگی برمیآیی . او از قدرت و توانایی تو برای عبور از دشواریها و سختیهای این زندگی مطمئن بود . به راستی وقتی صاحب هستی به اقتدار و توانمندی تو باور دارد چرا خودت نداشته باشی؟!
هروقت در زندگی در مقابل مشکلات کم آوردی به خود بگو که:"من برای روبرو شدن و مبارزه با این مشکل انتخاب شدهام چرا که خالق هستی میدانست فقط من هستم که از پس این مشکل برمیآیم!"
بعد با این باور ویقین با اطمینان و اعتماد کامل به سراغ مشکل برو ! در حین مبارزه ،از یک مرحله به مرحله بعد خواهی دید که مشکل از مقابل تو فرار میکند . آن لحظه همان نقطهایست که باید لبخند بزنی و از خداوند به خاطر اینکه تو را برای فراری دادن این مشکل انتخاب کرد تشکر کنی!''
دلنوشته احمد به امیروالا