درگیری عاطفی سال کنکور...
-
در کل چرته
بعدش کلی ضرر و پسیمونی و کللییی حس بد و....
خیییلی از وقتتم ب بطالت میرهمرداب به رود گفت:«چه کردی که اینقدر زلالی؟» رود گفت:«گذشتم.»
-
در کل چرته
بعدش کلی ضرر و پسیمونی و کللییی حس بد و....
خیییلی از وقتتم ب بطالت میرهمحمدی از نوع ابراهیم عشق و عاشقی رو میگی؟
-
محمدی از نوع ابراهیم عشق و عاشقی رو میگی؟
@AmirAbbas2767
ببین داداش گلم اگ عشق ب موقع و درست و کامل باشه اون اوکیه ولی الان قبل کنکور زمان مناسبی نی از ی طرفم اگ رل زدن و این چیزا ر میگی ک اصن سمتش نرو چون تهش خودت میمونی و ی عالمه درد و ناراحتی و...
-
ببخشید ولی یهو یه چیزی اومد تو ذهنم
انجمن چقدر عاشق داره
-
محمدی از نوع ابراهیم عشق و عاشقی رو میگی؟
@AmirAbbas2767
کشش به جنس مخالف یه امر طبیعیه
دیگه اون اراده شماست که بتونید کنترلش کنید یانه
و با چه انگیزه و هدفی اصلا زندگی کنید
و اصلا واقعا هدفتون کنکوره؟
و... -
[audio/r7UCIshOt5om4-g4cE9kuUBp.m4a]
"?How did u feel" +
".I didn't feel anything" -
[audio/r7UCIshOt5om4-g4cE9kuUBp.m4a]
-
Kourosh Mousavi خیلی فلسفی حرف میزنی سرمون درد گرفت
-
@AmirAbbas2767 اهنگ غمگین ب هیچ عنوان گوش ندین فقطط
https://forum.alaatv.com/post/3725255
-
@AmirAbbas2767 اهنگ غمگین ب هیچ عنوان گوش ندین فقطط
-
[audio/r7UCIshOt5om4-g4cE9kuUBp.m4a]
-
@AmirAbbas2767 اهنگ غمگین ب هیچ عنوان گوش ندین فقطط
@Zhra8393
معتادشم
-
Moonchild ناراحت نباش اوکی میشه
-
Moonchild خونشون نزدیک خونه مامانبزرگمه
با چند کوچه اختلاف. همیشه از خونه مامانبزرگم برگشتنی به بابام میگفتم از مسیری بره که از سر کوچشون رد بشیم و من داخل کوچشون رو ببینم. یه بار مامانم گفت: حالا نه اینکه اون منتظر وایستاده سر کوچه تو ببینیش -
Moonchild خونشون نزدیک خونه مامانبزرگمه
با چند کوچه اختلاف. همیشه از خونه مامانبزرگم برگشتنی به بابام میگفتم از مسیری بره که از سر کوچشون رد بشیم و من داخل کوچشون رو ببینم. یه بار مامانم گفت: حالا نه اینکه اون منتظر وایستاده سر کوچه تو ببینیش -
Moonchild خونشون نزدیک خونه مامانبزرگمه
با چند کوچه اختلاف. همیشه از خونه مامانبزرگم برگشتنی به بابام میگفتم از مسیری بره که از سر کوچشون رد بشیم و من داخل کوچشون رو ببینم. یه بار مامانم گفت: حالا نه اینکه اون منتظر وایستاده سر کوچه تو ببینیش -
Moonchild خونشون نزدیک خونه مامانبزرگمه
با چند کوچه اختلاف. همیشه از خونه مامانبزرگم برگشتنی به بابام میگفتم از مسیری بره که از سر کوچشون رد بشیم و من داخل کوچشون رو ببینم. یه بار مامانم گفت: حالا نه اینکه اون منتظر وایستاده سر کوچه تو ببینیش@AmirAbbas2767 خانواده خبر داشتن مگه؟
یکی از اقوامامون شرایط تو داشت تو همین سنی ک هستیم کلا عوض شد ب بدترین حالت ممکن هنو فک کنم مریضه
خیلی مواظب احوالت باش البته من کنار اون آدم بودم و دیدم ک هیچ چیزی حال آدم خوب نمیکنه هیچی واقعا از لحاظ ذهنی نابود میکنه آدمو فکر اینکه...
