هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج رو ییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تا زیانه ی باد
یک از کاج ها به خود لرزید
خم شد روی دیگری افتاد
گفت : ((ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن .))
کاج همسایه گفت با تندی :
((مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟ ))
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قا مت او
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست؟
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر تکه تکه بشکستند
اینو دوست داشتم...
-
باز باران با تر ا نه
با گهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم آرد روز باران
گرد ش یک روز دیر ین
خوب وشیرین
تو جنگل های گیلان
کودکی ده سا له بودم
شاد وخر م نرم نازک
چست وچابک
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از سر جو
دور می گشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده
از لب باد وزنده
داستان های نها نی
راز های زندگانیبرق چون شمشیر بران
پاره می کرد ابر ها را
تندر دیوان غران
مشت می زد ابر ها را
جنگل از باد گر یزان
چرخ ها می زد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن می گشت هر جا
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا
بس گوارا بود باران !
به!چه زیبا بود باران !
می شنیدم اندر این گو هر فشانی
راز های جاودانی
پند های آسمانی
**بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی خواه تیره
خواه روشن
هست زیبا
هست زیبا
هست زیبا**
-
زهرا بنده خدا 2
یادش بخیر -
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
کودکی ده سا له بودم
-
-
دلم شیرکاکائو میخواد️️
-
چقدر دنیای متفاوتی داشتیم...
-
🥹 -
خانوم لوبیا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
دلم شیرکاکائو میخواد️️
منم امشب دلم خیلی چیزا میخواس
ولی الان میرم میوفتم رو تختم و تا خود صبح میخوابم 🦥
صبحم خدا کریمه:I !